انقلاب اسلامی در مشهد
پنج شش نفر بودند که منزلشان را در اختیار علمایی که از تهران یا قم میآمدند قرار میدادند. یکی از این افراد ماشاءالله سلامتی بود که زن و بچههایش همه در عرصه مبارزات انقلابی بودند و واقعاً هم جاننثار بودند. وقتی آدم فکر میکند میبیند اینها چه انسانهای بزرگی بودند. سید محمد وزیری وقتی به مشهد آمد با حاج ماشاءالله سلامتی در منزلشان ملاقاتی داشت. یک روز به من گفت تو با کشاندن این افراد به صحنه، کار بزرگی انجام دادهای. من بیاختیار این جمله را گفتم «ما اینها را به عرصه مبارزه نیاوردهایم، بلکه همه آن از عظمت نفس آقای خمینی است.» واقعاً هم اینجوری بود. مثلاً وقتی میخواستیم این افراد را به تلاش و حرکت وادار کنیم، نمیتوانستیم اینکار را انجام دهیم تا اینکه به آنها نوار صحبتهای آقای خمینی را میدادیم. بعد از اینکه این نوارها را گوش میدادند با ما همکاری میکردند.
انقلاب اسلامی در محرم
در این روز جمعی از روحانیانِ تهران با انتشار اعلامیهای از مردم خواستند خود را محیای حضور در راهپیمایی روزهایِ تاسوعا و عاشورا کنند. در شهر قم طبق معمول تظاهرات مردم منجر به درگیری با مأموران شد. همچنین بعد از نماز مغرب و عشا در حرم مطهر حضرت معصومه(س)، تعدادی از نمازگزاران شعارهای انقلابی سر دادند که این حرکت به مدت 20 دقیقه ادامه یافت. اعتصاب در این شهر نیز ادامه داشت و تمام مغازهها بسته و مدارس و اکثر ادارات دولتی تعطیل بودند. همچنین زنجان شاهد تظاهرات گستردهای علیه رژیم بود و در گورستان شهر نیز تظاهراتی صورت گرفت که در نتیجه این درگیری تعدادی از مردم زخمی و یک نفر شهید شدند. در گورستانهای شهر اهواز و آبادان هم در این روز حوادث مشابهی رخ داد و تعدادی از مردم به خاک و خون کشیده شدند.
انقلاب اسلامی در چهارمحال و بختیاری
دليل آزادى من علاوه بر آن نذر دوازده هزار لعن بر پهلوى، خانمى بود كه در منزلش سكنى گزيده بودم. ايشان در حمايت از من در روستاى گندمان به همراه پسرهايش تيمى را راه انداخته بود كه بيايند و ساواك بروجن را خراب كنند. وقتى اين عده به نزديكىهاى ژاندارمرى بروجن مىرسند، ژاندارمها فوراً به ساواك بىسيم زده و خبر داده بودند كه يك عده نزديك به صد و پنجاه نفر چماق به دست به سمت ساواك مىآيند و اينها هم كه ديده بودند اوضاع ناجور است بلافاصله مقدمات خروج مرا از زندان فراهم كردند. وقتى من آزاد شدم و به ابتداى خيابان رسيدم، آن عده را ديدم كه با سلام و صلوات مىخواستند مرا به روستاى خود برگردانند.
انقلاب اسلامی در چهارمحال و بختیاری
« محترماً ... معروض میدارد در ساعت 10 صبح مورخه 30/2/45 کمیته اطلاعاتی شهرستان شهرکرد در محل اداره ساواک بختیار و چهارمحال تشکیل و تصمیمات لازم اتخاذ و اینک رونوشت طرح منظمی کمیته مذکور جهت استحضار به پیوست تقدیم و نتیجه اجراء در ثانی به عرض خواهد رسید. رئیس شهربانی _شهرکرد_ سرگرد کیان افراز»
انقلاب اسلامی در خوی
شبها با ماشین شهید كوچری به همراه اینجانب و برادر رحیمی (فرمانده سپاه) در شهر گشت داشتیم و به تمامی ادارات اعم از شهربانی و بیمارستان میرفتیم. شهید كوچری ضمن ملاقات با بیماران و پرستارها و دیگر كاركنان آنها را به نحو احسن تشویق نموده و به كار و تلاش بیشتر دعوت میكرد. در ضمن گشتوگذار در شهر با جوانانی كه مورد اغفال قرار گرفته بودند، به صحبت میپرداخت و آنها را نصیحت میكرد. ایشان برخی مواقع تا ساعت 10 یا 12 شب در فرمانداری فعالیت داشت و در روزهای تعطیل مردم را جهت سخنرانی و ارشاد به امامزاده سید بهلول دعوت میكرد و برای آنها سخنانی ایراد میفرمود.
نظاميان امريكايى تحت عنوان «سپاه صلح» وارد شهرستان شدند و بر امور پادگانها و كاربرد سلاحها نظارت كامل داشتند. در انجام مانورها، تمامى جوانب امر را مىسنجيدند و همه تحركات را زير نظر داشتند. براى نمونه، چند نفر از نظاميان ايرانى، يك اسكلت هواپيما را طراحى كرده بودند كه امريكاييان از ادامه كار آنان جلوگيرى كردند.
یکی از مؤثرترین علمای دوره مشروطیت «شیخ فضلالله نوری طبری مازندرانی»، فرزند «ملا عباس مازندرانى نورى»، از مجتهدان و علمای بزرگ شیعه در مازندران بود. عالم دیگر «ملا عبدالله مازندرانی» است که در کنار «آخوند خراسانی» و «میرزا خلیل محمدحسین تهرانى» به «مراجع ثلاث» مشروطهخواه نجف مشهور بودند. پس از پیروزی مشروطه و در دورانی که علما و روشنفکران بهصورت یکپارچه علیه استبداد مبارزه میکردند، نهادهای جدیدی برای گسترش آگاهیها و فضای باز سیاسی و اجتماعی ایجاد شد. در بارفروش «ملا محمد جان علامه» رئیس انجمن مشروطهخواهان، انجمن ایالتی و ولایتی را برای نظارت بر انتخابات تشکیل داد. در ساری انجمن نظارت در خانه «آقا شیخ علیاکبر طبری مجتهد» تشکیل شد. یکی از منتخبین نمایندگی مجلس نیز «سید عباس شریفالعلمای خاوری» از سادات معروف و علمای مشروطهخواه بود.
انقلاب اسلامی در کرمان
در سال 1352 آیتالله مشکینی به اتهام فعالیت علیه رژیم به ماهان کرمان تبعید شد. ساواک مرکز در 29 مرداد آن سال به ساواک تبریز دستور داد: «علي اكبر فيض مشكيني فرزند ملاعلي با راي كميسيون امنيت اجتماعي قم به سه سال اقامت اجباري در ماهان كرمان محكوم شده و اخيرا به اردبيل مسافرت نموده. لذا سريعا با همكاري مامورين انتظامي منطقه بازداشت و از طريق مامورين انتظامي به قم اعزام تا پس از رويت راي صادره به محل مذكور اعزام گردد.»
انقلاب اسلامی در نیشابور
چند روز قبل از فرارسیدن عید غدیر، شهربانی خراسان در گزارشی به ساواک آن استان از توزیع اعلامیههایی خبر داد که مردم نیشابور را به اجتماع در روز عید غدیر دعوت میکرد.
به بهانه سالمرگ رضاخان
قانونی در دی ماه 1307 برای متحدالشکل نمودن البسه اتباع ایران در داخل کشور از مجلس گذشت. در اجرای این قانون تضیقاتی را ماموران برای مردم خصوصا مردم کردستان فراهم نمودند، چون میبایست همه کت و شلوار بپوشند و کلاه لبهدار پهلوی یا شاپو بر سر بگذارند. ژاندارمها و پاسبانها دستور داشتند هر کسی را در لباس کُردی مشاهده نمایند تحت تعقیب قرار دهند. چهار هزار تومان میگیرد، در آن زمان از سی تومان تجاوز نمیکرد، بسیار سنگین بود. زنان هم از چنین قانونی مستثنی نبودند. آنها هم میبایست لباس محلی را دور انداخته لباس اروپایی پوشیده و از برنامه کشف حجاب پیروی نمایند؛ چنانچه زنی با روسری یا هر نوع حجاب دیگری دیده میشد روسری را از سرش برداشته، پاره میکردند و به آتش میکشیدند.»