امام خمینی(ره) برای سرنگونی رژیم پهلوی و جایگزینی جمهوری اسلامی، با درایت منحصر بفرد، همه راهها و ابزار مشروع را به استخدام درآورد و با ایجاد بحرانهای پیدرپی، مشروعیت رژیم پهلوی را به چالش كشید و با ایجاد نافرمانی ثبات رژیم را برهم زد. امام(ره) با الهام از آموزههای شیعی با اوجگیری نهضت، دولتی در دولت تشكیل دادند. تأسیس شورای انقلاب اسلامی به عنوان مرجع قانونگذاری، تأسیس دولت موقت به عنوان مرجع اجرایی كشور، تأسیس شورای سیاستگذاری اعتصابات شركت نفت، تأسیس هیئت سیاستگذاری اعتصابات عمومی، همه برگرفته از الگوی حكومت موازی در تشیع بود. این اقدامات موجب تشدید بحران در ثبات رژیم و ایجاد بحران مشروعیت میشد.
آیتالله سید محمدعلی علوی حسینی گرگانی در خرداد ۱۳۱۸ش (بیستم جمادی الثانی ۱۳۵۹ق)، در نجف اشرف به دنیا آمد. در هفت سالگی همراه پدر بزرگوارش، از نجف به ایران آمد و نزد ایشان قرآن و حساب و ادبیات و مغنی و مطول و شرح لمعه را آموخت. ایشان در دوران تحصیل خود از محضر آیات عظام، بروجردی، امام خمینی، سید محمد محقق داماد، مرتضی حائری یزدی، سید محمد رضا موسوی گلپایگانی و... بهرهها برد. معظمله از همان سالهای نخستین تحصیل علوم دینی، به تدریس آموختههای خود پرداخته است. در حوزه تألیف نیز آیتالله علوی آثار گرانقدری را از خود به یادگار گذاشتهاند.
از لابلای خاطرات محافظ امام:
حاج احمد آقا خود را رابط بین مردم و امام می دانستند و حرف مردم را همانطور که مردم می گفتند و میخواستند به حضرت امام منتقل میکردند.
در اواسط دهه پنجاه و با اوجگیری ناسیونالیسم باستانگرایانه پهلوی، تقویم کشور اساساً دگرگون شد به این صورت که مبدأ آن بهکلی تغییر کرد و آغاز تاجگذاری کوروش هخامنشی سرآغاز این گاهشماری قرار گرفت. این امر واکنشهای گستردهای را از سوی گروههای مختلف و اقشار گوناگون جامعه به دنبال داشت؛ روحانیون مهمترین طیف مخالف تغییر مبدأ بودند چراکه این اقدام را ضداسلامی میدانستند و بیش از سایر اقشار به اندیشههای ضددینی و گرایشات افراطی حکومت به ایران باستان و ناسیونالیسم اغراقآمیز آن پی برده بودند. این موضوع در پیشبرد روند انقلاب و فروپاشی سلطنت پهلوی تأثیراتی بر جای نهاد.
در پاسداشت شهدای مسجد پیشاور
شیعیان پاکستان همواره و در مناسبتهای مختلف همراهی و همدلی خود را با مردم ایران در عرصههای مختلف نشان دادهاند. آنها در دوران مبارزه ملت ایران علیه رژیم ستمشاهی، همگام با مردم ایران، ضمن انتشار افکار انقلابی امام در قالب توزیع اعلامیه، مردم آن سرزمین را نسبت به جنایتهای رژیم شاه آگاه میکردند. با پیروزی انقلاب اسلامی، ارتباط شیعیان پاکستان با نظام نوپای اسلامی بیشتر شد و علاقه و ارادت آنان به امام نیز فزونی یافت. در این زمان ترویج خط امام از مهمترین مجاهدتهای شیعیان پاکستان بود؛ همچنین با شروع جنگ تحمیلی، آنها با جمعآوری و ارسال کمکهای مردمی، همراهی خود را با ملت ایران ثابت کردند.
به بهانه الغای قرارداد 1919
كالدول؛ سفیر وقت امریكا درباره قرارداد 1919 میگوید: تنها حامیان موافقتنامه كه شامل دربار، رئیسالوزرا و وزیر امور خارجه میشد، كسانی بودند كه از انگلیسیها رشوه دریافت كرده بودند.
دکتر جواد منصوری
امام خمینی پس از سالها دوری از شهر قم، در 10 اسفند 1357 به این شهر عزیمت نمودند. ورود امام به قم شایعاتی مبنی بر کنارهگیری ایشان از عرصه سیاست را مطرح کرد. علیرغم این تحلیل، حضرت امام در مدت اقامت خود در قم، نه تنها از عرصه سیاست کنار نرفتند، بلکه بسیاری از اقدامات و تصمیمات سیاسی مهم کشور در این دوره توسط ایشان گرفته شد. بسترسازی برای تأسیس نظام جمهوری اسلامی با برگزاری همهپرسی12 فروردین 1358، حکم تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی، بررسی و تصویب قانون اساسی کشور، فرمان تأسیس کمیته امداد و .... همچنین برپایی بیش از هزار جلسه با مسئولان کشور، صدور احکام بسیار در کنار مصاحبههای متعدد با رسانههای داخلی و خارجی نمونههایی از هدایت و رهبری نظام نوپای اسلامی توسط ایشان است.
تطهیرناشدنی
در دوره پهلوی دوم هنر سطحی و بیاصالت مورد توجه حاکمیت قرار داشت. رژیم تلاش میکرد از مسائل هنری به عنوان ابزار تبلیغی و تفریحی صِرف استفاده کند؛ در حالی که هیچ اهمیت و ارزشی برای فرهنگ و هنر ایرانی قائل نبود. شاه تمایل زیادی به فرهنگ و هنر آمریکایی داشت. اشرف هم از فرهنگ ایرانی به شدت دلگیر بود و علاقهی بیشتری به فرهنگ غربی داشت. اما قویترین نمایندگی جریان غربگرایی در ایران، به خصوص در عرصه فرهنگ و هنر، بر عهده فرح بود. با این حال هنر مورد توجه دربار پهلوی دوم شامل رقاصی، خوانندگی و مطربی آن هم از نوع کافهای و کابارهای آن بود که در بین طبقهی حاکمهی رژیم نیز به شدت رواج داشت.
دکتر مظفر شاهدی
در دوران موسوم بهمشروطیت (1285- 1357ش)، بهطور مشخص شاهد وقوعِ 3 کودتا در ایران بودهایم: کودتای اول، در 2 تیر 1287، با بمباران و تعطیلی مجلس شورای ملی دوره اول، کودتای دوم، در 3 اسفند 1299، با رهبری سیاسی سیدضیاءالدین طباطبایی و فرماندهی نظامی رضاخان میرپنج، کودتای سوم هم بهدنبال شکست برنامه اول در 25 مرداد 1332، سه روزِ بعد، در 28 مرداد 1332، روی داده، موجبات سرنگونی دولت دکتر محمد مصدق را فراهم آورد. در آن میان، کودتای سوم اسفند، آسیبها و بلکه ضرباتِ سهمگینی بر مردمسالاری و شیوه مشروطه و سیاستورزی در ایران وارد ساخت و مشروطهای که مقرر بود حافظ و پیگیرِ حقوق و منافع جامعه ایرانی بشود، در دوره حکمرانی رضاشاه، عملاً، بهسلاحی، علیهِ منافع مردم کشور، تبدیل گردید.