مرکز اسناد انقلاب اسلامی

سپس آقای حائری را دعوت کردم تا در آنجا سخنرانی کنند. آقای حائری تحصیلاتش تمام شده بود و حالت انزوا داشتند نه مسجدی می‌رفتند نه منبری. هر کسی هم پیشنهادی می‌داد نوعاً به سختی قبول می‌کردند... به وی گفتم شما در این مسجد سخنرانی کنید و جوان‌ها را از خطر بهائیت نجات دهید.
روحانیت در کنار مردم/ 6
سید احمد آوایی می‌گوید: «... جوانان زیادی از جاهای مختلف برای دیدار ایشان آمده بودند و اتفاقاً در آن منطقه سیلی هم به راه افتاده بود و آقای خامنه‌ای در مسجدی مسئول جمع‌آوری کمک‌های مردمی بود...»
روحانیت در کنار مردم/ 5
حسن اعظام قدسی در خاطرات خود می‌گوید: «شفاها آقای آیت‌الله خصوصی از فرماندار قم عدم رضایت نمودند و حق هم داشتند برای این‌که فرماندرا که خود را منتسب به آقای نخست‌وزیر معرفی کرده بود در تمام ساعات شب مشروب می‌خورد...»
منزل امام در نجف ساده بود و لوازم خنک‌کننده و کولر نداشت، بلکه پنکه‌ای داشت به سمت حجره‌ای که به سمت سرداب بود و به این شکل هوای نسبتاً خنکی در اتاق ایشان ایجاد می‌شد.
برگی از خاطرات اسدالله علم
در پاورقی این قسمت از خاطرات علم درباره رخدادهای دانشگاه در آذر 49 آمده است: دو شعار بیش از همه رایج بود، یکی «مرگ بر این نظام آموزشی»؛ و دیگری که سخت بوی سیاسی داشت بخشی از شعری بود از امیرهوشنگ شفا: «من اگر بنشینم تو اگر بنشینی، چه کسی برخیزد؟ من اگر برخیزم، تو اگر برخیزی، همه برمی‌خیزند».
.... هنگامی که مسابقه به نفع ایران تمام شد دستگاه سخت به وحشت افتاد یادم است برق قسمتی از شهر را قطع کردند من در چهار راه ولیعصر بودم تمام خیابان‌ها مملو از جمعیت بود مردم شعار می‌دادند... در هیچ قنادی‌ای شیرینی نمانده بود.
روحانیت در کنار مردم/ 4
حاج شیخ در این حادثه شخصا بیل و کلنگ برداشت و به همراه طلاب برای بستن سد و جلوگیری از بروز خرابی بیشتر حرکت کرد. وقتی مردم این اقدام آیت‌الله موسس را دیدند، آنها هم جلو آمدند و مشغول سدسازی شدند و با این عمل بسیاری از قسمت‌های شهر قم از خطر سیل گرفتگی مصون ماند. 
امام(ره) با مشاهده سکوت طلاب می‌فرمودند: اینجا که مجلس روضه نیست! چرا اشکال نمی‌کنید و سؤال نمی‌پرسید؟
آیت‌الله میرزا جواد تبریزی فرمود: «من با تأكید به آیت‌الله خویی گفتم: «بلی، آقا شما حتماً پیش آقای حكیم بروید و صحبت كنید، این اقدام شما خیلی خوب و بجاست». سپس آیت‌الله خویی به محضر آیت‌الله حكیم رفت و همان مطالب را به ایشان گفت و آن توطئه‌ای را كه برخی اطرافیان می‌‌خواستند علیه مرجعیت بچینند، خنثی كرد. بعد از آن، آیت‌الله حكیم همواره می‌‌گفت: «آقای خویی واقعاً مرد مؤمنی است!».
«... یک جمله‌ای که ایشان بر آن تأکید داشتند این بود که تضعیف نظام را حرام می‌دانستند و می‌گفتند که این مملکت، مملکت امام زمان (عج) است و تضعیف آن جایز نیست.»
۱۰
تازه های کتاب