مرکز اسناد انقلاب اسلامی

برچسب ها - شکنجه
تطهیرناشدنی
شکنجه مبارزان سیاسی در دوران رژیم پهلوی امری مرسوم و معمول بود. کمیته مشترک ضدخرابکاری که امروزه به موزه عبرت تبدیل شده است در دهه پنجاه شکنجه زندانیان را به اوج خود رساند. عمال رژیم نه فقط برای مردان که از شکنجه زنان و دختران هم ابائی نداشتند. در ادامه پروانه سلیحی  که در آن زمان دختری 17 ساله بود شکنجه ‌های ساواک را روایت می‌کند.
کد خبر: ۸۳۷۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۱۶

تطهیرناشدنی
درخواست فشار و شکنجه به متهم بایستی به وسیله عطارپور(حسین‌زاده) ناصری(عضدی) و پرویز ثابتی صورت گرفته باشد و مقدم نیز به نوبه خود از نصیری و نصیری هم از شاه خائن و جلاد اجازه گرفته باشد.
کد خبر: ۸۳۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۳

20 ابزار شکنجه در رژیم پهلوی
ساواک انواع روش‌ها را برای شکنجه زندانیان به کار می‌برد. برخی از وسایل و ابزار مورد استفاده‌ اعمال شکنجه عبارتند از: آب، انبر، بطری، پنبه، تخم مرغ، دمپایی، سوزن، سیگار، سیم برق، اطو، سیم خاردار، شلاق، شمع، فندک، موی اسب، ناخن‌گیر، مته و... . ساواک انواع شکنجه را چندین مرحله بر متهمان اعمال می‌کرد و چندین بار زندانیان را به سلول برمی‌گرداند و در وضعیتی دلهره‌آور در انتظار مرحله بعدی بازجویی و شکنجه نگه می‌داشت.
کد خبر: ۸۳۴۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۲۶

ناگفته‌های آیت‌الله مجتهد شبستری| بخش اول
شنیدم در یک دیدار، شاه به آیت‌الله بروجردی گفته بود که آقای سید ابوالقاسم کاشانی در کارهای سیاسی دخالت می‌کند. آیت‌الله بروجردی در پاسخ به صراحت گفته بود: "اگر وظیفه شرعی ایجاب کند، من هم [در سیاست] دخالت می‌کنم."
کد خبر: ۷۳۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۷

برگی از خاطرات منتشر نشده مرحوم نژادحسینیان،
مرحوم نژادحسینان که به هنگام حمله عمال شاه به مدرسه فیضیه 17 ساله بود، از قضا روز واقعه در قم حضور داشت. وی خاطره آن روز را اینطور به یاد می‌آورد: «روز وفات‌ امام‌ جعفرصادق(ع) بود که‌ به مدرسة‌ فیضیه حمله کردند. آن روز ما اتفاقاً با برادرانم‌ و آقای‌ رفیق‌دوست‌ و بچه‌های‌ مسجد محمدی‌ قم‌ بودیم‌. ما در مدرسة‌ فیضیه‌ حضور داشتیم که‌ [ماموران شاه] ریختند و زدند و کشتند. این در حقیقت اولین‌ مواجة‌ من‌ با سیاست‌ بود. آن روز منزل‌ امام‌ هم رفتیم و از آن‌ به‌ بعد در فعالیت‌های‌ سیاسی‌ حضور داشتم.»
کد خبر: ۶۸۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۱۵

برگی از خاطرات حجت‌الاسلام حسین عمادی
حجت‌الاسلام شیخ حسین عمادی در شرح نخستین دیدار با امام خمینی می‌گوید: «پس از آزادی آیت‌الله خمینی از زندان آزاد شدند. طلاب یکی پس از دیگری از حجره‌ها خارج شدند. من هم به همراه آنها به طرف منزل آیت‌الله خمینی حرکت کردیم و وارد منزل شدیم. دست ایشان را بوسیدم. من کنار دیوار ایستادم و سرگرم نگاه ایشان شدم. در همان مرتبه‌ی اول شیفته‌ی ایشان شدم...»
کد خبر: ۶۳۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۰۸

خاطره‌ای از مرد پولادین انقلاب،
اسدالله بادامچیان می‌گوید: یک بار که او [اسدالله لاجوردی] را با زبان روزه به‌شدت شکنجه داده بودند، می‌گفت: «وقتی به سلولم رفتم، خدا را شکر کردم که به خاطر خدا با زبان روزه شکنجه شدم.»
کد خبر: ۵۷۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۱۵

در مجلس سنا عده‌ای از سناتورها به شدت با لایحه تشکیل نهاد "ساواک" مخالفت کردند. یکی از سناتورها به نام سناتور خواجه‌نوری این قانون را ظالمانه‌ترین قانون دولت خواند. وی با اشاره به ظلم و ستم‌هایی که از سوی مأموران نظامی با استفاده از این قانون می‌تواند صورت گیرد، آن را موجب محروم شدن مردم از تمام حقوق دموکراتیک و آزادی‌ دانست.
کد خبر: ۵۵۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۱۲

برشی از خاطرات یکی از زندانیان رژیم پهلوی
یکی از زندانیان رژیم پهلوی، درباره شکنجه های ساواک به نماینده صلیب سرخ گفت: «کلاهکی که به "کلاهک آپولو" معروف بود، روی سر من گذاشتند. هر چه فریاد زدم صدا در آن کلاه می‌پیچید و گوشم از سر و صدای ایجاد شده داشت پاره می‌شد و مجبور بودم که صدایم در نیاید. بعد از آن به بدنم برق وصل کردند و کابل زدند. حالت تشنگی خاصی به من دست داد. طلب آب می‌کردم، ولی به من آب نمی‌دادند و در نهایت منوچهری آمد و به آن‌ها گفت: به او آب بدهید. من را باز کردند و بردند. نزدیک دستشویی خواباندند و منوچهری در دهان من ادرار کرد..» وقتی نماینده صلیب سرخ این حرف‌ها را شنید، نتوانست خودش را حفظ کند و از چشمانش اشک سرازیر شد. به انگلیسی گفت: «من زندان‌های فلسطین، ویتنام و جاهای مختلف دنیا را که در شکنجه معروف‌اند دیده‌ام، ولی این نوع شکنجه باید به نام شکنجه آریامهری در تاریخ ثبت و ضبط گردد که عوض آب، ادرار می‌دهند...»
کد خبر: ۲۱۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۷

در خاطرات اسدالله تجریشی درباره شجاعت آیت الله مهدوی كنی در برابر شكنجه های ساواك آمده است: "پاهایش اندازه بالش و مثل بادمجان ورم كرده بود و سیاه شده بود،اما همچنان شهامت و شجاعت داشت."
کد خبر: ۳۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۳۰

تازه های کتاب