پس از عدم توفیق ایالات متحده در حل بحران تسخیر سفارت امریکا و آزادی گروگانها و حکم تاریخی امام خمینی مبنی بر ادامه این وضعیت تا تعیین تکلیف توسط مجلس بعدی، کارتر دست به اقدامی عجولانه در قطع تمامی روابط دیپلماتیک و اقتصادی و سیاسی میان ایالات متحده و ایران زد. انعکاس این تصمیم در فضای جامعه ایالات متحده باعث بحران تازهای شد. این تشنجات تا حدی بود که در وضعیت اقتصادی آمریکا در بازار سهام و نرخ طلا اثرگذار بود.
دو ماه بعد از تسخیر سفارت آمریکا در تهران توسط دانشجویان، روزنامه جمهوری اسلامی در تاریخ چهارشنبه 12 دی 1358 به نقل از خبرگزاری فرانسه خبر داد که روز دوشنبه صبح برای نخستین بار فیلم مراسم کریسمس که با شرکت سه کشیش آمریکایی برای گروگانهای سفارت آمریکا در تهران ترتیب یافته بود از شبکه تلویزیون «ا.بی.سی» آمریکا پخش شد.
اعضای جبهه ملی، از جمله مهمترین مخالفان تسخیر بودند. علیاصغر حاج سیدجوادی، فعال سیاسی عضو جبهه ملی پس از تسخیر لانه جاسوسی و استعفای دولت موقت، به منتقد نظام اسلامی تبدیل شد و به خصوص مخالفت شدید خود را با این اقدام دانشجویان پیرو خط امام در نامهای سرگشاده خطاب به ملت ایران ابراز کرده است و این حرکت دانشجویان مسلمان را حرکتی ضدانقلابی و در حمایت از امپریالیسم آمریکا عنوان کرد. تصویر متن نامه او برای نخستینبار منتشر میشود.
تسخیر سفارت آمریکا در تهران در سال ۱۳۵۸ توسط دانشجویان مسلمان یکی از وقایع مهم و سرنوشتساز در تاریخ ملت ایران و انقلاب اسلامی است؛ حادثهای که برآمده از زمینههای تاریخی خاص خود بود و با حمایت قاطع حضرت امام خمینی (رحمهالله) و تودههای ملت ایران روبهرو شد.
کد خبر: ۷۲۶۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۲
شما بپرسید| پاسخ از فؤاد ایزدی و مهدی خانعلی زاده
خانعلیزاده با اشاره به حافظه تاریخی ایرانیان درباره آمریکا گفت: «مردم ایران یکبار کودتای آمریکایی علیه دستاوردهای سیاسی خود برای تحقق آزادی و دموکراسی در کشور را تجربه کرده بودند؛ ماجرای 28 مرداد 1332 و برکناری دولت دکتر محمد مصدق، یک داغ تاریخی برای مردم ایران بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 هم با انتشار برخی اخبار مبنی بر تلاش سفارت آمریکا در تهران برای اجرای یک کودتای دیگر، مجدداً تازه شد که البته اسنادی که بعدها از درون لانه جاسوسی به دست آمد، این اخبار را تائید کرد.»
روابط ایران و آمریکا در طول تاریخ همواره با فرازونشیبهای زیادی مواجه بوده و خواهد بود؛ اما اصل ثابت در این خصوص که میتواند در چهل و دومین سالگرد تسخیر لانه جاسوسی آمریکا مورد بحث قرار گیرد خباثت دیرینه آمریکا است. مهمترین اصل در این خصوص پرداختن به این مسئله است که آمریکا چه پاسخی به حسننیت های ایران در مذاکرات هستهای داد؟ آیا میتوان با کشوری که چنین سیاستهایی دارد امیدوارانه و خوشبینانه وارد بحث و گفتگو در مورد عادیسازی روابط شد؟
اگر کارتر در عمر خود یک کار کرده باشد که بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است، همین قطع رابطه است. رابطه بین یک ملت بپا خاسته برای رهایی از چنگال چپاولگران بینالمللی با یک چپاولگر عالَمخوار، همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاولگر است. ما این قطع رابطه را به فال نیک میگیریم؛ چون که این قطع رابطه دلیلی بر قطع امید امریکا از ایران است.
حسین شیخالاسلام متولد سال 1331 در اصفهان است. در سال 1350 برای تحصیل به آمریكا رفت در دانشگاه دیویس در رشته كامپیوتر مشغول به تحصیل شد. در زمان تحصیل عضو انجمن اسلامی دانشجویان اروپا و آمریكا بود. او به همراه دوستانش در شناسایی و ارسال لیست زندانیان سیاسی به مجامع بینالمللی تلاش زیادی میکرد. شیخالاسلام در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و در اوایل سال 1358 به ایران برگشت. در آبان 1358 و همراه با دانشجویان پیرو خط امام در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی ایفای نقش کرد.
درپی تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران، دولتمردان آمریکایی که با اضطراب رخدادهای ایران را پیگیری میکردند، کوشیدند تا بحران پیشآمده برای کاخ سفید را هرچه زودتر حل و فصل کنند. اما هرچه پیشتر میرفتند، اوضاع را پیچیدهتر مییافتند. این بحران برای آمریکا به یک تحقیر بینالمللی تبدیل شده بود. مقامات کاخ سفید درماندهتر از همیشه ابتدا با اعزام نمایندگانی به ایران کوشیدند بحران را حل کنند اما امام خمینی از پذیرش نمایندگان کارتر امتناع ورزید. در مراحل بعد، توسل آمریکا به استفاده از میانجی، تلاش برای ارعاب ایرانیان، اعمال فشار بر ایران از طرق سیاسی و اقتصادی و اعمال تحریم نیز اثرگذار نبود. سرانجام آمریکا تصمیم به عملیات نظامی گرفت؛ عملیاتی که با رسوایی هرچه تمامتر در طبس گرفتار طوفان شن شد.
جیمی کارتر: «روز ششم نوامبر (پانزده آبان) یعنی دو روز پس از اشغال سفارت، کوششهای ما برای نجاتِ جان گروگانها آغاز شد. اغلبِ پیشنهادهای رسیده غیرعملی بود یا باعث کشتهشدن تعداد زیادی از طرفین میشد. واقعشدن سفارت در منطقهی مسکونی پرجمعیت و نیز غیر قابل دسترس بودن محوطهی سفارت، که در مسافتی بیش از 600 مایل از نزدیکترین محل مناسب برای فرود هواپیما بود، از مشکلات اساسی ما به شمار میرفت. ضمن اینکه با وجود نظارت دائمی ما بر محوطهی سفارت، اطلاع دقیقی از محل نگهداری گروگانها نداشتیم. افرادی که از گروگانها محافظت میکردند، در انجام وظیفهی خود مصمم و پیوسته در حال آمادهباش بودند.»
حسین شیخالاسلام از دانشجویان فعال حاضر در تسخیر لانه جاسوسی امریکا در سال 1358 بود. او که به دلیل تسلط به زبان انگلیسی مسئولیت مهمی همچون گفتگو و مراوده با گروگانهای امریکایی را به عهده داشت روایتهای دست اولی از 444 روز زندگی همراه با دیپلماتهای امریکایی را دارد. روایت تسخیر لانه جاسوسی امریکا بخش مشبعی از خاطرات مرحوم شیخالاسلام را در بر میگیرد. سومین قسمت از مجموعه «در قلمرو خاطره» به همین موضوع ماندگار تاریخ انقلاب اسلامی میپردازد.
ویلیام سولیوان میگوید: «ما طي دو هفته [بعد از پیروزی انقلاب] با پيشبيني خطرات احتمالي، بسياري از اسناد طبقهبنديشدهي سفارت را بستهبندي كرده و به واشينگتن فرستاده بوديم... قسمت عمدهي اين اسناد هم در بايگاني رمزي ما نگهداري ميشد و پيشبينيهاي لازم به عمل آمده بود كه در صورت بروز خطر جدي بتوانيم ظرف دو ساعت اين اسناد را سوزانده، يا در دستگاههاي مخصوص ريز ريز كنيم».
فؤاد ایزدی گفت: چه قبل از پیروزی انقلاب و چه در بازه زمانی بین پیروزی انقلاب تا تسخیر لانه جاسوسی ، امریکاییها از هر فرصتی علیه مردم ایران استفاده میکردند. آنها از روشهای متعددی برای ضربه زدن به حکومت جوان جمهوری اسلامی بهره بردند و این خلاف واقعیت تاریخی است که کسی بخواهد شروع دشمنی امریکا با مردم ایران را بعد از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی بداند.
شهید باهنر خواهان دریافت غرامت از آمریکا به خاطر دخالتهایش در ایران بود و میگفت که آمریکا باید هزینههای ناشی از کودتای ۲۸ مرداد را جبران کند: آمریکا به خاطر ۲۷ سال دخالت آشکار و انکارناپذیرش در ایران، مسئول همه کشتارها، جنایتها و نابسامانیها است که در تمام شئون این کشور در زمان حکومت رژیم کودتا به وقوع پیوسته. در نتیجه دریافت غرامت حق ماست و بایستی در این جهت گام برداریم.
یوسف فروتن در بخشی از خاطرات خود میگوید: « دولت بنیصدر دوست داشت این گروگانها را از دست دانشجویان پیرو خط امام و سپاه خارج کند تا با ترفندی دیگر تحویل آمریکا دهد و با این خدمت حداقل یک امتیازی برای خود و آیندهاش در مقابل آمریکا به دست بیاورد...»