کد خبر: ۸۳۱۳
به روایت دکتر احمد بهشتی‌پور

تلاش رژیم پهلوی برای ممانعت از فعالیت روحانیت مبارز/ حضور گسترده مردم آبادان در منبرهای انقلابی

چهارشنبه ۰۵ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۰:۲۱

پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ در دهه پنجاه مبارزات انقلابی ملت ایران گسترده شده بود. روحانیت به عنوان محور این مبارزه در جای جای کشور نقش‌آفرین بود. آبادان یکی از شهرهایی بود که با محوریت آیت‌الله قائمی اداره می‌شد.

دکتر احمد بهشتی‌پور در کتاب خاطرات خود با عنوان "سیاست و حکمت" درباره فعالیت‌های تبلیغی خود در آبادان می‌گوید: در سال ۱۳۵۲ به جهت سخنرانی‌های تند علیه رژیم، سرهنگ اسدی رئیس شهربانی آبادان مرا احضار کرد او پدر یکی از دوستانم در تهران بود که نزدش زبان خوانده بودم و اسدی از این موضوع خبر داشت لذا هنگام ملاقات گفت: من از شما تقاضا می‌کنم تعهد کتبی بدهید که در زمینه‌ی مسائل سیاسی حرفی نزنید گفتم: من چنین تعهدی نمی‌دهم منتها اگر اجازه ندهید می‌روم و در آبادان نمی‌مانم او گفت: «اجازه نمی‌دهم و متأسفم که ناچارم دوست فرزندم را از آبادان بیرون کنم.» سرهنگ اسدی در آن جلسه تلاش کرد که ذهن و فکر مرا به سمت دستگاه و رژیم متمایل کند؛ وی گفت ما حاضریم که هواپیمایی در اختیار شما بگذاریم تا به شهرهای مختلف سفر کنید و پیشرفت کشور را در جهات گوناگون صنعتی و کشاورزی و غیره از نزدیک ببینید و به جای مخالف‌خوانی و ضدیت با سلطنت درباره‌ی پیشرفت‌های چشمگیر کشور با مردم سخن بگویید من ضمن رد پیشنهادش به کنایه گفتم: من چندان هم از وضع و اوضاع کشور بی‌خبر نیستم!

به نظر می‌رسید که رژیم این ترفند را برای آرام کردن مخالفانش در دستور کار خود قرار داده بود. چون یکی از دوستان در دانشکده‌ی حقوق می‌گفت من در پرونده‌ی احسان نراقی دیدم که به ساواک پیشنهاد داده بود مقدمات سفر جلال آل‌احمد را به افغانستان فراهم سازد تا وی با دیدن وضع نابسامان آنجا، قدر ایران را دانسته و به جای مخالفت، به تعریف و تمجید بپردازد!

مرحوم آیت‌الله قائمی در آن مقطع درواقع، زعیم روحانیون آبادان و هماهنگ‌کننده‌ی روحانیت آبادان و دارای نقشی محوری در هدایت و راهنمایی مردم بود وی این کار را با تدبیر و درایت خاصی انجام می‌داد. ساواک و مقامات امنیتی و دولتی شهر هم از ایشان حساب می‌بردند.

شبی با ایشان به طرف مسجد. رفتیم در طول مسیر متوجه شدم که نیروهای امنیتی در تعقیب ما هستند به نزدیکی مسجد که رسیدیم مأموران ما را محاصره کردند و نگذاشتند وارد مسجد شویم؛ اما مرحوم قائمی مقابلشان ایستاد و راه را برای ورود من به داخل مسجد باز کرد. آن شب حضور مردم در مسجد کم‌نظیر بود. حدود ده پانزده عدد میکروفون و ضبط صوت کنار منبر قرار داده بودند. بعداً به من گفتند که همه‌ی خیابان‌های اطراف مسجد پر از جمعیت شده بود این استقبال پرشور و کم سابقه به من که خطیبی جوان و احساساتی بودم انگیزه و شوری دو چندان می‌داد که هر چه در توان دارم از اطلاعات و فن خطابه و بیان به نمایش بگذارم. به هر حال آن شب یک شب خاطره انگیزی بود!

منبع: کتاب سیاست و حکمت؛ خاطرات آیت‌الله دکتر احمد بهشتی‌پور، مرکز اسناد انقلاب اسلامی

 

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات