با آغاز کشمکش های سیاسی برای تبدیل حکومت به مشروطه ، پای انتقاد و عیب جویی از القاب و عناوین نیز به میان آمد و مطالب طنزآمیز و هجویه ها در این باره به نظم کشیده شد اما اقدام جدی در این زمینه صورت نگرفت. سرانجام در 15 اردیبهشت سال 1304 شمسی، قانون الغای القاب و مناصب مخصوص نظام و القاب کشوری به تصویب رسید.
حاجی محمدعلی بادامچی از مشروطه طلبان آذربایجان از آیت الله خراسانی و آیت الله مازندرانی جویا شد که آیا ایشان تکفیرنامهای علیه تقیزاده نوشتهاند؟ سپس جواب آیت الله مازندرانی را در روزنامه حبل المتین چاپ کرد که طی آن، نوشتن تکفیرنامه را انکار کرده بودند. علت این دشمنی شدید بین تقی زاده و سید عبدالله هیچ وقت مورد بحث قرار نگرفته است، ولی استنباط می شود که این کدورت بیشتر از مساله مخالفت سید عبدالله و علمای نجف با عقاید سوسیالیستی بوده است. حبل المتین نامه دیگری از علمای نجف را نیز چاپ کرده که تا حدی این موضوع را روشن می کند.
خلیل ثقفی مشهور به اعلم الدوله، فرزند حاج میرزا عبدالباقی اعتضادالاطباء از پزشکان و دانشمندان نامی دوره قاجار، در شعبان 1279 در تهران به دنیا آمد. وی نویسنده، مترجم و یکی از نخستین دانشآموختگان رشته پزشکی جدید در ایران و از پزشکان مشهور دوره ناصری و مظفری به شمار میآمد. حضور ثقفی در دربار مظفرالدین شاه همزمان با پیدایی انقلاب مشروطه بود. بسیاری از افراد، سهم مهمی برای ثقفی در جریان صدور فرمان مشروطه قائل شده اند اما برخی از نویسندگان معاصر، تاثیر نقش وی را ناشی از اغراق و گزافهگویی دانسته اند اما خود اعلم الدوله ثقفی در مورد چگونگی اعطای فرمان، به نکاتی پرداخته که از فحوای کلامش معلوم است که خود را از ارکان اصلی تاثیرگذازی در تنظیم فرمان مشروطیت دانسته است.
اولین نظام نامه انتخابات مجلس شورای ملی دارای 2 فصل، 33 ماده و 2 تبصره بود. فصل اول شامل قواعد انتخابات و فصل دوم ترتیب انتخابات را در بر می گرفت. این قانون که به نظام نامه انتخابات مجلس شورای ملی معروف شد، صنفی و طبقاتی بود. از جمله عوامل طبقاتی شدن قانون مزبور را می توان در تاثیر دیدگاه های شاه و وضع طبقاتی و اجتماعی جامعه ایران و قوانین انتخاباتی دیگر کشورها جستجو کرد. برطبق فرمان مظفرالدین شاه قاجار، مجلس شورای ملی می بایست از منتخبین شاهزادگان، علما، قاجاریه، اعیان، اشراف، ملاکین، تجار و اصناف تشکیل گردد.[
دلایلی چون وجود جنگ، ناآرامیها و درگیری ها، زیانهای مالی و اقتصادی طبقات فرودست جامعه از این صدمات، مشکلات قانون انتخابات و نارضایتی مردم از نحوه انتخاب نمایندگان و نبود نمایندگانی از اقشار پایین اجتماع در مجلس، ناآشنایی نمایندگان منتخب با مسائل و معضلات مناطق انتخابی، نبود سواد و آگاهی سیاسی در بین اکثریت مردم، نادیده انگاشته شدن ایلات، عشایر و روستاییان، جامعه و تفکرات سنتی و در نتیجه فهم و درک نادرست از بنیادهای جدید مدنی و قانونی در میان مردم، مشکلات معیشتی و معضلات مالی ایران، دخالتهای بیگانگان در امور داخلی ایران علیالخصوص در بسته شدن مجالس، سودجویی نمایندگان و کمتوجهی آنان نسبت به مشکلات مردم و درگیر شدن آنان در مسائل سیاسی، جدایی احزاب از مردم و نداشتن پایگاه مردمی را به عنوان عوامل موثر در کاهش میزان رغبت مردم به مجالس دوره قاجار دانست.
آیتالله حائری در قضیه مشروطیت بیطرفی کامل خود را حفظ کرد و نه در صف مستبدان بود و نه در جرگهی مشروطه خواهان و به شهادت اکثر منابع و حتی فرزندش در این حادثهی تاریخی بیطرفی کامل داشت و حتی زمانی که از نجف به کربلا رفت برای تدریس؛ کتابی از سید محمد کاظم یزدی که به مخالفت با مشروطه شهره بود و کتابی از آخوند خراسانی؛ از رهبران مشروطه توأماً استفاده و تدریس میکرد و با این کار عملاً بیطرفی خویش را برای همگان به اثبات رساند.
وظیفه من و شما نیست که هر روز خیابان بیفتیم حاکمی را پایین آورده یا بالا ببریم. بلکه وظیفه من و شما این است که قواعدی درست کنیم که بر مبنایش حاکمی بالا آمده یا پایین رود. این مهم است. یعنی به جای اینکه مدام بحث کنیم قانون اساسی چه بندهایی دارد این پرسش را مطرح کنیم که قانون اساسی چه فلسفه ای دارد و برای چه باید نوشته شود؟ یا چگونه باید نوشته و اجرا شود. آن زمان است که می توانیم درباره مفید بودن یا نبودن مواد آن حرف بزنیم.
چنانچه نائینی با نگاشتهی تنبیه الامة و تنزیه المله سر سازش نداشت، لزومی نبود تا نسخههای آن کتاب را جمع کند، بلکه بر او واجب بود ردیهای متقن و مستدل بر کتاب خویش بنگارد تا چنانچه فردی با تنزیه الملة دچار شبهه شده بود با رجوع به این کتاب جدید از تبدل رأی نائینی آگاه گشته و پاسخ شبهه خود را دریابد، نه آنکه در فضایی ساکت تنها به جمعآوری نسخهی کتاب خویش بپردازد.
در تاریخ تشیع محرم همواره از جایگاه ویژهای برخوردار است و خاستگاه بسیاری از تحولات اجتماعی و سیاسی بوده است. بیشتر جنبشها و نهضتهای اسلامی به خصوص در جامعهی شیعه متأثر از اجتماعاتِ مردم در عزاداری محرم بوده است. در حقیقت انقلاب مشروطه نیز از چنین وضعی برخوردار بود. جایگاه مجالس عزاداری و نقش آن در آگاهی مردم و شکلگیری انقلاب مشروطه ، از اهمیت ویژهای برخوردار است. در واقع یکی از عواملی که به علما کمک کرد تا مردم را بسیج نمایند و آگاهی آنها را نسبت به امور جاری کشور افزایش دهند، مجالس عزاداری برای امام حسین(ع) بود. در ماه محرم که به طور طبیعی زمینههای تبلیغ و پند و موعظه آمادهتر میشد، اوج سخنرانیهای خطبای مشروطه بود.
شیخ مطابق معمول هر سال در جمادی الاولی به مناسبت ایام فاطمیه مجلس روضهخوانی برپا میكرد. آن سال نیز طبق معمول در مسجد جامع چادری بر پا كرد تا مجلس عزا برقرار كند. دشمنان شیخ موقعیت را مغتنم دانسته و عدهای را تحریك كردند تا بساط شیخ را بههم بریزند. به گزارش حبلالمتین «چندین هزار نفر به مسجد رفته، درصدد منع و جلوگیری برآمدند... چادر را خوابانیده، بلكه چندین قطعه نموده به امامزاده زید برده، توقیف كردند. این حركت در روز پنجشنبه هشتم ]جمادی الاولی[ واقع شد.»
آیتالله ملاعبدالله مازندرانی از مراجع و رهبران مشروطیت ایران در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری است. در جنبش مشروطیت ایران و مخالفت با رژیم استبدادی، همراه و همگام با آخوند خراسانی و حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی با ارسال نامه و تلگرام برای رهبران دینی و سیاسی ایران این جنبش را تأیید کردند و به دفاع از مشروطه خواهان پرداخته و با نشر اعلامیههای روشنگرانه نسبت به رویدادهای سیاسی و اجتماعی آن دوران موضع گیری مینمودند.پس از صدور فرمان مشروطیت و افتتاح مجلس شورای ملی، ایشان به همراه آیات عظام طی نامهای گشایش مجلس را تبریک گفتند و با تأکید بر التزام به قوانین مجلس ضرورت پشتیبانی از آن را اعلام میکردند. با این حال گفتهاند: بعد از استقرار مشروطه در ایران با توجه به اخباری که از کارها و تصرفا نادرست حکومتگران در امور کشور میرسید این شیخ بزرگوار دچار غم و اندوه فراوان گردید.
در نگاه شیخ فضلالله نوری مقولاتی چون مشروطه ، مجلس، قانون، آزادی، مساوات و... بهرغم آنکه مقولاتی پسندیده و شایستهی پیگیری و تحقق میباشند، جملگی بایستی بر مدار اصول و قوانین اسلام تعریف و متحقق شوند. براین اساس مشروطه بایستی به صفت مشروعه مقید گردد. بنابر این از نگاه شیخ شهید، مشروطه مطلق غربی از آن جهت که در راستای دیگر فرقههای بشری است و خود را فارغ از الزامات و تغییرات الهی میداند، درصورتی که در چارچوب شرع و اصول مقدسه اسلام محدود و تعریف نگردد شایسته تحقق و پیروی در جامعه اسلامیایران نیست. شیخ شهید در پی آن بود تا مشروطه را از بىقيدى به مشروعه و مجلس را از افراطىگرى به عملكرد عقلانى رهنمون سازد و جلوى اشاعه بيش از پيش هرج و مرج را بگيرد.
اگر چه شيخ ابراهيم زنجانى، سه دوره نمايندهى زنجان در مجلس شوراى ملى (از دورهى اول تا چهارم)، با صدور حكم سهمگين اعدام شيخ فضل الله نورى نام زشتى از خود بر جاى گذاشت، ولى واقعيت آن است كه وى يكى از بازيگران سياسى در دوران مشروطه بود.
حاجآقا نورالله اصفهانی در دوره انقلاب مشروطه از رهبران بیبدیل مشروطه و دارای نیروی نظامی بود. بعد از پیروزی مشروطه نسبت به عملكرد مشروطه چیان بدبین و ناامید شد و به تنقیص آنها پرداخت. وی در سال 1306در جریان نظام اجباری برضد رضاشاه قیام كرد وبرای گسترش این قیام، تصمیم به مهاجرت به سوی قم گرفت. خبر مهاجرت حاج آقا نورالله در سرتاسر ایران و عراق پیچید و مورد حمایت قرارگرفت. نهضتی كه از اصفهان شروع شد، در مدت كوتاهی سرتاسر ایران را به حركت درآورد.
شامگاه 4 دی 1306، حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی، روحانی مبارز، به طور ناگهانی درگذشت. وی در مبارزات خود برای همراه نمودن مردم علیه رضاشاه ابتدا به مخالفت با طرح قانون نظام اجباری پرداخت و از آن بهعنوان مقدمه و زمینه برای همراهی مردم با قیامش استفاده نمود. در مرحله بعد به دعوت شیخ عدهای از علماء اصفهان، شیراز و سایر ولایات در شهر قم اجتماع نمودند که پریشانی رژیم را در پی داشت. نهضتی كه از اصفهان شروع شد، در مدت كوتاهی سرتاسر ایران را به حركت درآورد و مرجع وقت شیعیان، آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی از آن حمایت كرد و میرفت كه به پیروزی برسد؛ اما با رحلت رهبر نهضت، عقیم ماند و به سرعت شایع شد كه پزشكانی كه از طرف شاه برای معالجهی حاج شیخ نورالله رفته بودند وی را با آمپول از پادرآوردند.
ملامحمد کاظم خراسانی معروف به آخوند خراسانی فقیه اصولی ومرجع تقلید شیعه و برجستهترین رهبر سیاسی عصر مشروطیت در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری است که پس از رحلت میرزا حسن شیرازی به عنوان جانشین وی مشخص گردید. شهرت آخوند به عنوان رهبر سیاسی، از ابزار شجاعت و نفس جسارت در مخالفت با رژیم استبدادی و مساعی بیشمارش در جنبش مشروطیت ایران آغاز شد. آخوند و یاران همراهش به نظام مشروطه به عنوان وسیلهای برای تحدید ظلم مینگریستند و شركت در جنبش مشروطیت را بر همه مسلمانان واجب میشمردند. انديشههای مترقيانه و موضعگيریهای شجاعانه آخوند خراسانی، او را به سرعت در سراسر جهان اسلام معروف ساخت.
شناخت ماهیت و زیربنای نهضت جنگل مستلزم درک صحیح از بسترهای فکری این جنبش هفت ساله است. عنصر دین و مفاهیم دینی در رفتار و تصمیمات بانیان و موسسان نهضت و در ادامه بعنوان اصول ثابت رهبر برجسته آن میرزا کوچکخان همیشه جریان داشته است و هیچ گاه منافاتی بین دینداری و ملی گرایی سردار جنگل وجود نداشته. حال آنکه در جریان نهضت مفاهیم دینی مقوم و موید مبارزه جهت حفط وطن و استقلال از اجنبی بودهاند. از این جهت تاریخنگاری سکولار نقش دینداری و دین خواهی رهبران و مبارزین جنگل را انکار کرده و برای آن وزنی در نظر نگرفته است.
25 آبان 1293، ستارخان ملقب به سردار ملی درگذشت. وی که علیه ظلم و جور پرچم قیام برافراشته بود، خود را تابع نظر علما میدانست و اظهار میکرد ما به حکم حضرات ححجالاسلام نجف اشراف میگوییم باید دولت ما مشروطه شود. و میگفت «ما آزادی می خواهیم و من حکم علمای نجف را در این راه اجرا میکنم.» و خطاب به جمیع مؤمنین عمل به فتوای حضرات حجج اسلام را واجب میدانست. و در نامه خود به عضدالملک نایبالسلطنه، مینویسد: بیدق استقلال ایران را که عبارت از مشروطیت است بلند کردهام.و در پاسخ به کنسول روس در تبریز اظهار داشت من ابدا تابع ظلم و استبداد نخواهم شد.
17 فروردین 1299 شیخ محمد خیابانی قیام خود را در تبریز آغاز کرد. این قیام که شش ماه به طول انجامید، دستاوردها و تأثیرات مهمی در تاریخ معاصر برجای گذاشت؛ احیای سنت دیرین مبارزه با استعمار، سست کردن پایههای قرارداد 1919 (معامله فروش ایران به انگلستان) و... نمونهایی از این دستاوردها است. این قیام سرانجام به دلایلی از جمله؛ فقدان پایگاه مردمی، عدم تدارک نظامی کافی، عدم تأمین هزینه نهضت، دستكمگرفتن قزاقها و سرانجام با دخالت دولتِ مشیرالدوله و نمایندگی مخبرالسلطنه و با شهادت رهبری نهضت در تاریخ 22 شهریور 1299 خاموش شد.