در خاطرات افراد نزدیک به دربار پهلوی میتوان شواهد و قرینههایی مبنی بر نقش رژیم پهلوی در فاجعه سینما رکس یافت. هوشنگ نهاوندی، وزیر علوم دولت شریف امامی در این رابطه مینویسد: «...همه درهای خروجی سینما، با دقت ویژهای قفل شده بود. آتشسوزی عمدی بود، جنایتی دهشتناک و فراموش نشدنی... حکومت با بیخیالی به این ماجرا پرداخت، بهگونهای که گویا یکی از حوادث معمول رخ داده است. از مطبوعات خواستند که زیاد به این ماجرا بند نکنند و مطبوعات نیز تقریبا همین گونه رفتار کردند. این روش برخورد، افکار عمومی را شگفت زده و منزجر ساخت.» او معترف است که دربار، روز بعد از این جنایت هولناک در کاخ ملکه مادر به رقص و میگساری میپردازند و هیچگونه نشانهای از تأثر در آنها وجود نداشته است. در خاطرات ارتشبد قرهباغی نیز نکاتی وجود دارد که میتواند قرینهای بر ماجرای سینما رکس آبادان باشد. او در خاطراتش اشاره میکند که ساواک اقدامات مشابه با آتشسوزی سینما رکس را در نقاط و مکانهای دیگر نیز انجام میداد و شخص شاه نیز از آن به طور کامل خبر داشت.