انقلاب اسلامی در کرمان
بعد از اعلام خروج شاه از کشور مردم به پاخاسته کرمان که از اتفاقات خوش سیاسی آن روزها به هیجان آمده بودند، در اولین گام برای برچیدن نمادهای طاغوت، اقدام به سرنگون ساختن مجسمههای شاه و پدرش رضاشاه از میادین کرمان نمودند و سه مجسمه محمدرضا پهلوی و رضاخان را از سر ستونهای واقع در میادین ژاندارمری(شهدای نیروی انتظامی)، میدان باغ ملی(چهارراه ولیعصر) و چهار راه تهماسبآباد(سمّیه) بر چیدند و بر بلندی آن ستونها پرچم اللهاکبر نصب کردند.
به روایت شهید همدانی
من همیشه میگویم تا قبل از اینکه به استان گیلان بروم شناخت درستی ازمردم آنجا نداشتم. دراینجا متوجه شدم که اینها انسانهای وارسته و سلحشوری هستند. بعد ازعمل جراحی وقتی به هوش آمدم، متوجه شدم؛ دختر و پسر، محصل ودانشجو، زن و مرد، درصفهای طولانی یکی یکی به عیادت ما میآمدند و بعد سریع میرفتند یعنی آنجا نمیایستادند.
21 دی 1357
ساواك شیراز دومین ساواك بود كه در كشور به دست مردم افتاد. پیش از این در 10 دی ساواك فیروزآباد فارس نیز به دست مردم تسخیر شده بود، لذا این واقعه ضربه مهلكی بر پیكره نظام پهلوی وارد ساخت و انعكاس زیادی در رسانههای داخلی و خارجی و محافل سیاسی پیدا كرد. آنتونی پارسونز سفیر وقت انگلستان در تهران در این باره چنین نوشته است: «ارتش كنترل شهرها را از دست داد و این امر به بهای جان شهروندان تمام شد. لذا مردم جانشین نظامیان شدند. شیراز سه روز پس از لغو حكومت نظامی سقوط كرد».
انقلاب اسلامی در شیراز
در شب 23 دی نیز حجتالاسلام مجدالدین محلاتی در مسجد ولیعصر واقع در خیابان داریوش شیراز مبادرت به سخنرانی كرد. بنابر گزارش ساواك شیراز، وی ضمن تأیید و حمایت از آیتالله خمینی برای سلامتی ایشان دعا نمود، لذا در هنگام خروج حاضران، عدهای شروع به سر دادن شعار «مرگ بر شاه» و «زندهباد خمینی» نموده كه در نتیجه با مداخله پلیس تظاهراتكنندگان متفرق شدند. اما 19 نفر از شعاردهندگان به دست نیروهای شهربانی دستگیر شدند.
انقلاب اسلامی در شهر ری
مردم مبارز شهر ری در روز 18 دی ماه ساعت 9 صبح در صحن حضرت عبدالعظیم (ع) گرد هم آمدند و پس از مقداری شعار دادن به سمت مرکز شهر حرکت نمودند. در پیشاپیش جمعیت که علمای شهر از جمله آیتالله محمد لالهزاری و شیخ عبدالرحیم کنی و... حضور داشتند. پس از عبور از بازار و خیابان حرم در حالی که تمام اصناف مغازههای خود را تعطیل نموده و صفوف راهپیمایان هر لحظه فشردهتر و انبوه جمعیت غیرقابل محاسبه بود پس از رسیدن راهپیمایان به میدان مرکزی شهر از ادامه حرکت آنها به سمت کلانتری توسط مامورین جلوگیری شد و سیر حرکت به سمت خیابان 24 متری زکریا ادامه پیدا نمود، اما هنوز کمتر از نیمی از راهپیمایان در خیابان 24 متری و نیمی دیگر آن در خیابان حرم بودند که تیراندازی عوامل رژیم شروع شد و عدهای از مردم زخمی و عدهای نیز شهید شدند.
تطهیرناشدنی|جنایت کشف حجاب
متعاقب اعلام رسمی کشف حجاب رضاخانی و مقاومت زنان در برابر این فرمان، بخشنامه رئیسالوزراء و وزیر امور داخله، خطاب به والیان ولایات صادر شد. مطابق با این بخشنامه شهربانی مأمور شد تا «به مأمورین خود دستور دهد در کوچه و بازار و معابر و غیره تفتیش کنند و اگر بانویی با چارقد دیده شد، شدیدا مؤاخذه کنند.» بعد از این فرمان طبق گزارشات با استقرار پاسبانها در معابر عمومی، رفت و آمد زنان چادری كنترل میشد به طوری که در این زمان، طبق گفته شاهدان عینی «پلیس گوشه خیابانها میایستاد و زنان چادری را تحت نظر میگرفت و در صورت مشاهده، چادر از سر آنان بر میداشت و پاره میکرد» به قسمی که براساس گزارشات تاریخی جوبهای آب کنار بعضی از خیابانها از چادر انباشته میشد.
انقلاب اسلامی در اهواز
تظاهركنندگان كه تعداد آنها 400 هزار نفر تخمین زده میشود، عكسهای بزرگی از حضرت آیتالله العظمی خمینی و شهیدانی چند، در دست داشتند و شعارهایی علیه حكومت میدادند. پیشاپیش تظاهركنندگان زنان و دختران در صفوف منظم حركت میكردند. مقصد تظاهركنندگان حسینیه اعظم اهواز است و در آن جا پیامهای همبستگی طبقات مختلف اهواز با جنبش مردم قرائت میگردد و قطعنامهای هم در پایان صادر خواهد شد.
به روایت اسناد
ضمنا [آیتالله] مصباح یزدی با داشتن عقاید افراطی و افکار ماجراجویانه پس از همپاشیدگی جلسات و شبکه آنان مجددا در نقاط دیگر فعالیت مضره خود را با افراد جدیدی آغاز خواهند کرد لذا ضروریست اعمال و رفتار آنان از جمله مشارالیه دقیقا تحت مراقبت قرار گیرد و گزارشهای مکتسبه را به مرکز ارسال دارند.
انقلاب اسلامی در مشهد
پس از جریان نهم و دهم دی نیز شهروندان مبارزِ مشهدی به طور پراكنده در درگیریها و تظاهرات خیابانی به شهادت میرسیدند. هفتصد نفر از پزشكان خراسان با ارسال تلگرافی به كورت والدهایم، دبیركل سازمان ملل متحد، خواستار رسیدگی به كشتارهای اخیر نظامیان در مشهد شدند.
روحانیت مبارز در نهضت اسلامی
آیتالله غلامحسین جمی، در سال 1300 در قصبه اهرم بوشهر به دنيا آمد. پدرش از مردان خوشنامی بود كه در منزل خود مكتبخانه داير كرده بود و به نوجوانان و جوانان منطقه درس میداد. وی خواندن و نوشتن را در مكتبخانه پدر آغاز كرد. علاقه به تحصيل علوم دينی وی را واداشت تا در سالهای پايانی دهه 1320 به نجف اشرف مهاجرت كند. در نجف، وارد حوزه علميه شد و از محضر روحانيون و علمای آن شهر كسب فيض كرد. وی فعالیتهای موثری در دوران نهضت اسلامی داشت. همچنین در دوره بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز بر این فعالیتها ادامه داد. نقش موثر و بیبدیل وی در کمک به مردم آبادان در جبهههای جنگ هیچ وقت فراموش شدنی نیست. امام جمعه و نماینده آبادان در مجلس خبرگان رهبری در 8 دیماه 1387 دارفانی را وداع گفت.