پایگاه مركز اسناد انقلاب اسلامی - حسن هانی زاده؛ كارشناس مسائل بینالملل طی یادداشتی به بررسی تأثیر لابی صهیونیستی بر شورای امنیت سازمان ملل متحد میپردازد.
در یك بامداد تابستان سال 1961" ایسار هرئیل" رئیس وقت موساد رژیم صهیونیستی ،عناصرزیر مجموعه خود را برای شركت دریك نشست فوق العاده در زیر زمین ساختمان موساد در شمال شرق تل آویو دعوت كرد. جلسه مقامات موساد به بررسی و تحلیل شخصیت "داگ هامر شولد" دبیر كل وقت سازمان ملل اختصاص داشت زیرا مواضع سیاسی هامر شولد، آنتی سیمیتیزم"ضد یهودی" تشخیص داده شد.
داگ هامر شولد در سال 1905 در یك خانواده آریستوكرات وریشه دار سوئدی متولد شده و در سال 1953 به عنوان دبیر كل سازمان ملل انتخاب شد. انتقاد هامر شولد از آمریكا به خاطر وتوی قطعنامه های ضد اسرائیلی و مخالفت رژیم صهیونیستی با حق تعیین سرنوشت ملت فلسطین محبوبیت زیادی برای وی در سطح كشورهای جهان سوم جلب كرد.
در این نشست رئیس موساد پس از ارائه پیشینه ای از فعالیت ضد یهودی پدر داگ هامر شولد كه دردوره ای نخست وزیر سوئد بود ترور دبیر كل سازمان ملل را در دستور كار قرار داد . مقامات موساد به این جمع بندی رسیدند كه داگ هامر شولد گرایش محسوسی به مردم فلسطین دارد و ادامه فعالیت وی در پست دبیر كلی سازمان ملل خطر بالقوه ای برای اسرائیل تلقی می شود.
حكم ترور داگ هامر شولد برای تایید وامضاء در اختیار دیوید بن گوریون نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی قرار گرفت. در قوانین داخلی موساد معمولا پس از تصمیم گیری در باره ترور یك شخصیت ضد یهودی و تعیین تیم ترور، حكم صادره برای تایید و امضاء در اختیار نخست وزیر رژیم اسرائیل قرار می گیرد.
انجام عملیات ترور دبیر كل سازمان ملل به یك تیم زبده موساد واگذار شد و در نهایت این تیم گزینه بمب گذاری در هواپیمای داگ هامر شولد را مناسب تر تشخیص داد. هنگامی كه داگ هامرشولد در 18 سپتامبر 1961 برای حل بحران كنگو عازم افریقا بود هواپیمای حامل وی در نزدیكی فرودگاه رودزیای شمالی "زیمبابوه" در هوا منفجر شد وكلیه سرنشینیان آن از جمله هامر شولد جان باختند.
ترور دردناك دبیر كل سازمان ملل[داگ هامر شولد] هر چند در هاله ای از ابهام باقی ماند اما سایر دبیران كل سازمان ملل از پیام ترور داگ هامر شولد رمز گشائی كردند. پیام اسرائیل و لابی صهیونیستی به دبیران كل بعدی سازمان ملل این بود: هرگزبه خطوط قرمز اسرائیل نزدیك نشوید و برای ملت فلسطین جان خود را به خطر نیاندازید!.
زمانی كه دولت وقت سوئد قصد داشت تا در باره انفجار هواپیمای حامل داگ هاكر شولد تحقیق كند پیام های تهدید آمیزی از سوی امریكا دریافت كرد. اسرائیل معمولا حساسیت فوق العاده ای نسبت به شخصیت های ضد یهودی كشور سوئد دارد ودر فوریه سال 1986 اولاف پالمه نخست وزیر وقت سوئد نیز به دلیل داشتن مواضع ضد یهودی توسط موساد ترور شد. حضورقدرتمندانه لابی صهیونیستی در جنبه های سیاسی واقتصادی واجتماعی امریكا موجب شده تا نهادهای بین المللی بدون در نظر گرفتن منافع رژیم صهیونیستی نتوانند خارج از اراده این لابی تصمیمی اتخاذ كنند.
لابی صهیونیستی كه یكی از قدیمی ترین سازمان های یهودی در امریكا تلقی می شود حتی در انتخاب رئیس جمهوری واعضاء كنگره آمریكا دخالت دارد. این لابی از جمعیت وحدت یهودیان،شورای روابط امریكا ویهود، جمعیت كمیته امور عمومی آمریكا واسرائیل" ایپك" وسازمان یهودیان آمریكا تشكیل شده است.
برآیند گزارش ها نشان میدهد كه یهودیان مقیم امریكا بیش از 1800 میلیارد دلار از سهام وال استریت آمریكا را در اختیار دارند كه این امر از نفوذ فوق العاده اقتصادی یهودیان آمریكا حكایت دارد. بیشترین سهام كارخانجات اسلحه سازی، صنایع سنگین امریكا مانند بوئینگ و بانك های مهم ونیز رسانه های دیداری ومكتوب متعلق به یهودیان امریكا است .هررئیس جمهوری چه از حزب دموكرات وچه از حزب جمهوریخواه قبل ازنامزدی رسمی معمولا سیاست های خارجی خود در باره رژیم اسرائیل را به لابی صهیونیستی تسلیم می كند. به همین دلیل انتخاب دبیر كل سازمان ملل كه هر 5 سال یك بارصورت می گیرد بدون مشورت با لابی صهیونیستی امكان پذیر نیست.
شورای امنیت كه از 15 عضو دائم و موقت تشكیل می شود تابعی از اراده آمریكا و لابی صهیونیستی است و نمی توانند در خصوص وضعیت مربوط به اراضی اشغالی تصمیم سرنوشت سازی اتخاذ كنند.
از سال 1948 تا كنون حدود 85 قطعنامه مربوط به اراضی اشغالی توسط آمریكا وتو شده ولذا اسرائیل به خوبی می داند كه شورای امنیت نمی تواند بدون رضایت امریكا ولابی صهیوینستی اقدامی به سود ملت فلسطین انجام دهد. از سال 1945 كه شورای امنیت به صورت فعلی خود شكل گرفت 5 قدرت اتمی و پیروز جنگ دوم جهانی از جمله آمریكا، انگلیس ، فرنسه ،روسیه و چین با بر خورداری از حق وتو بر مقدرات جهان سیطره پیدا كردند. همچنین نهادهای زیر مجموعه سازمان ملل از جمله آژانس بین المللی انرژی هسته ای، سازمان اونروا، دادگاه لاهه ،یونسكو، شورای حقوق بشر ،كمیته خلع سلاح كشتار جمعی تحت تسلط این 5 قدرت بویژه آمریكا قرار گرفتند. هر یك از این نهادها بدون در نظر گرفتن منافع امریكا وسایر قدرت های دارای حق وتو قادر به اتخاذ تصمیمات مستقل نیستند.
از سال 2001 تا كنون كه حادثه 11 سپتامبر رخداد، نقش شورای امنیت سازمان ملل در اتخاذ مواضع كلان جهانی به سود كشورهای مستقل بشدت تضعیف شد. از آنجائی كه انتخاب دبیر كل سازمان ملل با اجماع مجمع عمومی وموافقت 5 كشور دارای حق وتو صورت می گیرد لذا امریكا در گزینش نهائی دبیركل نقشی فرا دستی دارد.
هر دبیركلی كه منافع امریكا و رژیم صهیونیستی را مورد توجه قرار ندهد قطعا با مشكلاتی جدی مواجه می شود و امریكا اجازه نخواهد داد برای دوره دوم انتخاب شود. نمونه ان مخالفت امریكا با انتخاب مجدد پطرس غالی دبیر كل سابق سازمان ملل برای دور دوم بود. در سال 1995 زمانی كه رژیم صهیونیستی منطقه قانا درجنوب لبنانت را بمباران كرد و یكصد كودك لبنانی را به شهادت رساند پطرس غالی هیاتی را مامور بر رسی كشتار كودكان جنوب لبنان كرد.
پطرس غالی یك مسیحی قبطی اهل مصر است كه سال های زیادی در دستگاه دیپلماسی مصر سمت وزیر مشاور در امور خارجی را به عهده داشت. وی پس از پایان دوره 10 ساله خاویر پرز دوكویار به عنوان دبیركل سازمان ملل انتخاب شد اما بر خلاف سایر دبیران كل موضعی غیر همسوبا سیاست های اسرائیل داشت.
پطرس غالی در سال 1995 زمانی كه گزارش تكاندهنده كشتار كودكان قانا توسط هواپیماهای رژیم صهیونیستی را دریافت كرد بشدت تحت تاثیر قرار گرفت. اما قبل از انتشاراین گزارش ،خانم مادلین اولبرایت نماینده وقت امریكا در سازمان ملل ووزیر خارجه آمریكا دردوران بیل كلینتون در گفتگوئی با غالی وی را تهدید كرد كه اگر گزارش بمباران روستای قانا را منتشر كند ،امریكا اجازه نخواهد داد وی برای بار دوم به عنوان دبیر كل سازمان ملل انتخاب شود.
اما پطرس غالی بدون توجه به تهدیدات وزیر خارجه وقت امریكا این گزارش را منتشر كرد و نیتجه آن شد كه پطرس غالی تنها دبیر كلی بود كه فقط یك دوره 5 ساله به عنوان دبیركل سازمان ملل شد. از سوی دیگر معرفی نمایندگان 1922 كشور عضو سازمان ملل به این نهاد نیز
تابع ضوابط خاصی است و آمریكا معمولا به هرنماینده ای كه دارای سابقه ضد امریكائی باشد ویزای ورود به خاك آمریكا را نمی دهد. لذا به نظر می رسد جایگاه وشان سازمان ملل به عنوان بالاترین نهاد بین المللی به دلیل نفوذ غیر قابل توجیه امریكا ولابی صهیونیستی بشدت تنزل
كرده است.
از این رو سازمان ملل برای حفظ جایگاه قانونی و بین المللی خود به عنوان حافظ صلح جهانی باید در تركیب فعلی خود بویژه نهاد شورای امنیت تغییراتی ایجاد كند. این تغییرات باید بر اساس ساختار جغرافیائی و تحولات جهانی صورت گیرد و حق وتو از 55 قدرت جهان گرفته شود وتصمیم گیری نهائی وصدور قطعنامه هابه مجمع عمومی سازمان ملل واگذار شود.