شهر مقدس مشهد به برکت وجود مرقد امام هشتم و حوزه علمیه
کهنسال شهر، محل پرورش علما و روحانیون بزرگی بوده است که در شکلگیری و گسترش و
انقلاب اسلامی در سراسر ایران نقش ارزندهای داشتهاند و شخصیت های مهمی از جمله
حضرت آیت الله خامنهای، آیتالله واعظ طبسی و شهید هاشمی نژاد که مثلث مبارزاتی
مشهد مقدس بودند در باروری نهال انقلاب در مشهد و سایر شهرهای ایران بسیار مهم و
سرنوشت ساز بوده است.
رژیم پهلوی نیز با آگاهی از اینکه مشهد یکی از قطبهای مبارزاتی علیه رژیم است، فعالیت انقلابیون در این شهر را زیر نظر داشت و در بسیاری از مواقع این مقاومتها را سرکوب میکرد که از آن جمله میتوان به حمله عمال رژیم پهلوی به بیمارستان امام رضا(ع) اشاره کرد.
فضلالله فرخ که یکی از مبارزان علیه رژیم پهلوی بود و سالها در مشهد حاضر و ناظر وقایع بوده است، در کتاب خاطراتش که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده درباره حمله عمال رژیم پهلوی به بیمارستان امام رضا(ع) میگوید: یکی از وقایعی که در اوج انقلاب در مشهد اتفاق افتاد و من هم شاهد آن بودم اعتصاب کارکنان بیمارستان شهناز در خیابان کوهسنگی بود. کارکنان این بیمارستان مانند سایر پرسنل ادارات و بیمارستانها به انقلاب پیوستند. آنها مخصوصا در تشییع جنازه مرحوم کافی کمک میکردند و بعضیها حتی در حال اعتصاب و تحصن به سر میبردند؛ حکومت از این موضوع ناراحت شده بود و یک مدتی بود در تهران و در شهرستانها علاو بر مامورین رسمی یک عده چماقدار آماده کرده بودند که با چوب و چماق و لباس شخصی با مردم روبهرو شوند و مردم را سرکوب کنند.
اکثر آنها هم ارتشی و ساواکی بودند. البته از اراذل و اوباش شهرها هم استفاده میکردند تا پرسنل بیمارستان را هم بزنند. در مقابل، پرسنل بیمارستان از مردم کمک خواستند. دو سه شبانهروز، مردم با چوب و چماق شب و روز اطراف این بیمارستان نگهبانی میدادند و حتی مردم روستاهای مشهد با زنجیر و چوب آمده بودند و آنجا کشیک میدادند که مبادا این لباس شخصیها به بیمارستان حمله کنند.
یک روز بعدازظهر که در اطراف بیمارستان بودم، صدای تیر اندازی شنیدم. در خیابانی که کنار نردههای بیمارستان امام رضا بود، متوجه شدم که چه خبر است. وقتی که رفتم، دیدم که تانکها داخل خیابان ایستاده و به داخل بیمارستان امام رضا(ع) تیراندازی میکنند. بعد هم متوجه شدم که چون چماقداران فهمیده بودند نمیتوان به بیمارستان شهناز حمله کرد به بیمارستان امام رضا(ع) حمله کرده بودند. اتفاقا هدف این چماقداران این بود که در بیمارستان با شکستن شیشهها و پنجرهها و حمله به بخش کودکان رعب و وحشت ایجاد کنند. آنان پرستارها و بیماران را کتک میزدند. به همین خاطر مردم به خیابان شیرازی که منزل آیتالله شیرازی در آن حوالی بود، رفتند و تجمع کردند و آماده شدند که به کمک پرسنل بیمارستان بروند.
جمعیت حرکت کرد و وقتی که به نزدیک بیمارستان رسیدیم متوجه شدیم که عدهای از علمای بزرگ از جمله آیتالله خامنهای، مرحوم میرزا جوادآقا تهرانی، آیتالله شیرازی و یک عده از علمای دیگر، با وجود اینکه بیمارستان در محاصره بود و تیراندازی میشد، پیشاپیش جمعیت وارد بیمارستان شدند و در وسط بیمارستان نشستند.
از اطراف هم تیراندازی میشد و جمعیت هم به صحنه آمدند. آن روز بهخاطر این رفتار شجاعانه علما، مردم بیمارستان را از دست لباس شخصیها گرفتند و مامورین را فراری دادند. در این بین عدهای بلافاصله همان بخش کودکان بیمارستان را به صورت نمایشگاه در آوردند.
آنها شیشه شکستهها، برخی از تختها که خونی بود و دمپاییهای کوچولویی که روی تخت افتاده، پاره آجرهایی که روی تخت ریخته شده، را زیرنویسی کردند و نگذاشتند چیزی دست بخورد. تا مدتها مردم دسته دسته از این نمایشگاه دیدن میکردند و هر کس که میدید از وحشیگری رژیم گریه میکرد. البته علما تا چند شبانه روز، آنجا متحصن بودند.