پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ روز یكشنبه، پنجم شهریور 1357 دولت جدید با نخستوزیری شریف امامی كه ادعا میكردند از یك خانوادهی مذهبی و روحانی هست، روی كار آمد. او در اولین اقدام خود مبدأ تاریخ را از سال شاهنشاهی به هجری شمسی تغییر داد و طی اعلامیهای، دولت جدید را در اعطای آزادی فعالیت به احزاب قانونی، احترام به روحانیت و احكام اسلامی، توجه بیشتر به دانشگاهها و مسائل جوانان، آزادی فعالیتهای سیاسی به جز حزب كمونیست، تعقیب متجاوزین به بیتالمال و مجازات عاملان حوادث اخیر، مصمم دانست. شریف امامی در قسمتی از اعلامیهی خود اینچنین میگوید:
«...اكنون هنگام آن فرا رسیده است كه با هم در راه نجات وطن بهپاخیزیم و در راه نیل به این هدف، دولت حاضر مصمم است كه از ادامهی هرگونه دیوانسالاری كه با قوانین ایران سازگار نیست، پرهیز كند و در اجرای این نظر، تعظیم به شعایر مذهبی و احترام قاطع به جامعهی روحانیت و احكام اسلامی كه قانون اساسی، ملهم از آن و پاسدار آن است پیوسته و در همهی امور نصبالعین قرار خواهد داد... وصول به این هدف ممكن نخواهد بود مگر اینكه مبارزهای پیگیر، مستمر و همهجانبه با فساد صورت گیرد و همهی كسانی كه به نحوی به بیتالمال دستاندازی كرده و یا از قدرتهای مملكتی در جهت سیرآب ساختن مطامع شخصی سود بردهاند و به حقوق دیگران تجاوز كردهاند، به دست قانون و مجازات سپرده شوند...»[1]
شریفامامی كه كابینه خود را كابینهی آشتی ملی معرفی كرده بود، با سیاستهای فریبكارانهی خود سعی كرد تا اندكی از التهاب و تشنجهای جامعه بكاهد. او بسیاری از روحانیونی را كه از سالهای گذشته در زندان بودند، آزاد ساخت[2] و دستور تعطیلی كازینوها و قمارخانهها را در سراسر كشور صادر كرد.[3] او همچنین سازمان اوقاف را به سطح وزارت ارتقا داد و آن را جایگزین وزارت امور زنان كرد.
روزشمار انقلاب به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس نیز مینویسد: شاه برای جلب رضایت رهبران مذهبی، چهار ژنرال ارتش خود را به همراه عبدالكریم ایادی، پزشك مخصوص خود كه بهائی بودند، بركنار كرد.[4] شریفامامی در ادامهی سیاستهای اصلاحی خود در طرحی كه تقدیم مجلس نمود، وظیفهی دولت خود را ایجاد محیط آرام و امن برای برگزاری انتخابات آزاد و «رسیدن به یك دموكراسی واقعی مبتنی بر اصل حكومت مردم بر مردم در قلمرو قانون اساسی»[5] معرفی كرد.
طرحها و برنامههای دولت جدید را شریفامامی آنچنان با آب و تاب بیان كرد كه انگار او برای هر نفر ایرانی برنامهی خاصی دارد. زیادهروی او در طرح برنامههایش سبب شد كه آمریكاییها آن را برنامهی «تغذیهی تمساح»[6] بنامند.
با وجود وعدههایی که داده شده بود نشانهای از همراهی مردم با رژیم دیده نشد و برعکس بر شدت اعتراضات و تظاهراتها در اکثر شهرها افزوده گردید که به زد و خورد مردم با نیروهای نظامی، کشته و مجروح شدن عدهای و دستگیری تظاهرکنندگان منجر گردید.[7] به خصوص که امام خمینی (ره) از تبعید نظرات خود را درباره دولت جدید چنین عنوان کردند: «در این موقع بسیار حساس تاریخ ایران، شاه به وسیله کارشناسان خود دست به توطئه خطرناکی زده است... تبدیل مهره به مهرهای که از اول با اسلحه فریب و ریاکاری وارد میدان شده است به امر شاه، توطئه اغفال ملت و شکستن نهضت اسلامی است، و به هدر دادن خون جوانان عزیز اسلام...»[8] ایشان ادامه دادند: «ملت ایران بداند که در لب پرتگاهی است که با اندک غفلت سقوط میکند، و تمام زحمات و رنجهای چندین ساله او پایمال میشود... لازم است نهضت شریف اسلامی خود را تا برچیده شدن رژیم ظالمانه و قلدری ادامه دهید و به وعدههای پوچ دولت غیرقانونی توجه نکنید...»[9] شریفامامی كه تازه دو هفته كارش را شروع كرده بود، با بزرگترین راهپیمایی تاریخ ایران با شركت بیش از سه میلیون نفر در سراسر كشور[10] روبه رو شد.
برای اولین بار، راهپیمایان، سربازان و افسران را در خیابان ها گلباران كردند و شعار دادند برادر ارتشی چرا برادر کشی؟ با این که هیچ یک از سربازان به تظاهرکنندگان نپیوست[11] اما تاثیر روانی مهمی بر عملکرد ارتش داشت که قرار بود حامی منافع شاه باشد. این راه پیماییها برای چند روز متوالی تکرار شد. ارتش، پلیس و تظاهرکنندگان سعی کردند از خشونت جلوگیری شود.[12] در لابلای شعارها از امریکایی ها خواسته می شد ایران را ترک کنند. در این موارد، نیروهای امنیتی به جای جلوگیری از برگزاری تظاهرات از دور مراقب اوضاع بودند و تنها در مواردی از گاز اشک آور استفاده گردید و تیرهای هوایی شلیک شد.[13] امام خمینی (ره) در پیامی از ارتش که به روی مردم، آتش نگشوده بود تشکر کردند و آن ها را به پیوند با نهضت مردم دعوت کردند.[14] نزدیک به این زمان، شاهد اولین اعتصاب ها در شرکت ها و ادارات دولتی هستیم.[15]
مهمترین رویداد نخستوزیری کوتاه شریفامامی قطعا حادثه خونبار 17 شهریور بود. رژیم، كلكسیون جنایت خود را با این فاجعه تكمیل كرد. شاه برای چنین عملی نیاز به حمایت مستقیم آمریكا داشت و البته از چنین حمایتی نیز برخوردار بود. براساس گزارشی که در تاریخ 10 سپتامبر، یعنی دو روز بعد از فاجعه 17 شهریور تنظیم شده است: «رئیسجمهور... به شاه ایران تلفن کرد و در مورد وضع فعلی ایران با او بحث کرد، رئیسجمهور روابط نزدیک و دوستانه بین ایران و آمریکا و اهمیت اتحادیه ادامهدار ایران با غرب را دوباره تصریح کرد.»[16]
اولین ثمرهی این حادثه بسیار زود به بهره رسید. به نظر جهانگیر آموزگار پس از كشتار 17 شهریور دیگر تمام نیروهای انقلاب چپ، راست و نیروهای میانهرو همه زیر لوای امامخمینی حركت میكردند.[17]
«جمعهی سیاه» سیلی از اعتراضات و اعتصاب را پدید آورد، به گونهای كه تا پایان شهریور هرروز خبرهایی از اعتصاب كاركنان مختلف دولت به گوش میرسید. به طوریكه «اغلب حوزههای نفتی، مجتمع پتروشیمی بندر شاهپور، بانك ملی، معادن مس نزدیك كرمان [سرچشمه] و چند مركز صنعتی دیگر»[18] تعطیل شد كه پیامد آن، درهم شكستگی نظام اقتصادی رژیم بود. در کنار اعتصاب كاركنان نفت، مخابرات و بانك ملی که دولت سعی داشت برای آن راهی بیابد[19] كارگزاران و كارمندان دهها موسسه، كارخانه و اداره به آنها پیوستند که تا پایان مهر 57 ادامه داشت.[20]
در اواسط آبان 57، موج دیگری از تظاهراتهای گسترده در سراسر ایران آغاز گردید.[21] در 13 آبان، در نزدیک دانشگاه تهران خشن ترین حادثه پس از 17 شهریور به وقوع پیوست و چند نفر کشته و زخمی شدند.[22] به دنبال آن، سراسر شهر به تظاهرات و اعتراضات خیابانی تبدیل شد.[23] که در نهایت منجر به سقوط دولت شریفامامی در 14 آبانماه 1357ش شد. دولت بعدی دولتی تماماً نظامی بود و انتخاب ارتشبد غلامرضا ازهاری به نخستوزیری، حکایت از ناکارآمدی و عدم لیاقت دولت پیشین در تمام زمینهها داشت.
پینوشتها:
1- روزشمار انقلاب اسلامی، ج پنجم، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، انتشارات حوزهی هنری سازمان تبلیغات اسلامی، تهران 1376، ص 56.
2- از جملهی این شخصیتها آیتالله طالقانی و آیتالله منتظری بودند.
3- روزنامهی اطلاعات، دوشنبه 6/6/57، ش 15697
4- روزشمار انقلاب اسلامی، ج پنجم، ص 65
5- روزنامهی كیهان، 19 شهریور 1357، ش 10560، صص 2- 18
6- ویلیام سولیوان، مأموریت در ایران، ترجمهی محمود مشرقی، تهران، انتشارات هفته، چ اوّل،1361، ص 117.
7- كیهان شماره های: ش 10552، 8/6/1357، ص 2 و 23؛ ش 10553، 9/6/1357، ص 28؛ ش 10554، 11/6/1357، صص 1 و 2 و 3 و 30 و 31؛ ش 10555، 12/6/1357، ص 2 و 26 و 27 و 28؛ ش 10556، 14/6/1357، ص 1 و 4 و 5 و 28؛ ش 10558، 16/6/1357، ص 2.
8- صحیفه امام، ج 3، ص 449.
9- همان، ص 451.
10- روزنامهی اطلاعات، 14/6/57، ش 15703، ص 4
11- كیهان، ش 10556، 14/6/1357، صص 27 و 1 و ش 10558، 16/6/1357، ص 1.
12- كیهان، ش 10558، 16/6/1357، ص 1.
13- اسناد لانه جاسوسی امریکا، روزشمار انقلاب اسلامی، بخش اول، کتاب نهم، سند ش 55، صص 115 ـ 114.
14- صحیفه امام، ج 3، صص 457 ـ 456.
15- كیهان، ش 10558، 16/6/1357، صص 3 و 26 و 27؛ نک: اطلاعات، ش 15705، 16/6/1357، ص 29.
16- اسناد لانه جاسوسی، جلد 1، صفحه 302.
17- اقدسی، مجیدرضا، انقلاب اسلامی ایران از دی 1356 تا بهمن 1357، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1389، ص 116.
18- همان.
19- كیهان، ش 10579، 11/7/1357، ص 1؛ نک: اطلاعات، ش15737، 27/7/1357، ص 25.
20- كیهان، شماره های ش 10581، ص 1؛ ش 10581، ص 28؛ ش 10582، ص 1؛ ش 10582، ص 1 و 31؛ ش 10583، ص 1؛ ش 10587، ص 1؛ ش 10585، ص 1؛ ش 10589، ص 4؛ ش 10590، ص 4؛ ش 10591، ص 2؛ ش 10592، ص 1؛ ش 10592، ص 22.
21- اسناد لانه جاسوسی امریکا، بخش اول، کتاب نهم، سند ش 126، ص 254.
22- همان، سند ش 126، صص 255 ـ 254.
23- زونیس، ماروین، شکست شاهانه، ترجمه: عباس مخبر، تهران، طرح نو، چاپ دوم، زمستان 1370، ص 228.
.