پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی- محمدعلی صدرشیرازی؛ امام خمینی در شب پانزدهم بهمن ماه اعضای شورای انقلاب را فراخواندند و به رایزنی پرداختند. دراین جلسه که از ساعت 17 تا 23 شب در پشت درهای بسته ادامه یافت، نخستوزیری بازرگان تصویب گشت و در شانزدهم بهمن ماه اعلان رسمی یافت. در این قسمت به بررسی زمینههایی که موجبات نخست وزیری بازرگان را فراهم آورد میپردازیم.
1ـ تاکید امام (ره) بر عدم پذیرش مسئولیت اجرایی از جانب روحانیون
امام خمینی بنا به دلائلی ترجیح میدادند که روحانیون به مسئولیتهای اجرایی مقید نگردند ایشان مصلحت را در این میدیدند که متدینین کارآمد، سمتهای اجرایی را بر عهده بگیرند و روحانیون نیز بر عملکرد آنان نظارت داشته و در تطبیق آن با شریعت اسلام تلاش نمایند.
این نظر، نظری خردمندانه بود اما به شکست انجامیدن تجربه افرادی چون بازرگان و بنی صدر و شهادت افرادی چون رجائی، باعث شد در 19 شهریور 1360 و پس از شهادت شهید رجایی، امام خمینی (ره)، با کاندیدا شدن یک روحانی برای ریاست جمهوری موافقت نماید:
«پیش از انقلاب خیال کردم، وقتی انقلاب پیروز شد، افراد صالحی هستند که کارها را طبق اسلام عمل کنند، لذا بارها گفتم روحانیون میروند کارهای خودشان را انجام میدهند. بعد دیدم خیر، اکثر آنها افراد ناصالحی بودند و دیدم حرفی که زده ام درست نبوده است، آمدم صریحاً اعلام کردم من اشتباه کرده ام. این برای این است که ما میخواهیم اسلام را پیاده کنیم... این معنا ندارد که من بگویم چون دیروز حرفی زده ام، باید روی همان حرف باقی بمانم. امروز میگویم مادام که احکام اسلام پیاده نشده است و افراد صالح نداشتیم تا طبق اسلام عمل کنند، علما باید مشغول به کارهایشان باشند. این شأن برای علما نیست که ریاست جمهوری و یا پست دیگری را داشته باشند. چون وظیفه است، به این کارها بپردازند» [1]
بنابراین، با توجه به رویکرد خاص حضرت امام نسبت به انتصاب روحانیون در پستهای اجرایی و مدیریتی، حذف نام روحانیون از دامنه افرادی که قابلیت انتصاب به نخست وزیری را داشتند، دایره انتخاب برای سمت نخست وزیری را تنگ نمود.
2ـ توصیه دوستان
توصیه اطرفیان امام، عاملی مهم در انتصاب بازرگان به شمار آمده و زمینه ساز اعتقاد نسبی امام به وی میباشد.
«من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی، همچون گذشته، اعتراف میکنم که بعضی تصمیمات اول انقلاب، در سپردن پستها و امور مهمه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشته اند، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن به راحتی از میان نمیرود گر چه در آن موقع هم من ـ شخصاً ـ مایل به روی کار آمدن آنان نبودم، ولی؛ به صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم». [2]
امام خمینی ره، علت این اشتباه دوستان را این گونه بیان میفرمایند:
«... از تجربه تلخ روی کار آمدن انقلابی نماها و بظاهر عقلای قوم که هرگز با اصول و اهداف روحانیت آشتی نکرده اند، عبرت بگیرند که مبادا گذشته تفکر و خیانت آنان فراموش [شده] و دلسوزیهای بی مورد و ساده اندیشیها، سبب مراجعت آنان به پستهای کلیدی و سرنوشت ساز نظام شود.»[3]
شاید بتوان تاکید امام خمینی در حکم انتصاب بازرگان در خصوص «بنابر پیشنهاد شورایانقلاب» در سخنرانی ملحق درخصوص «شورای انقلاب ما پیشنهادشان این بودهاست که ایشان رئیس دولت باشند» را بتوان در همین راستا تحلیل نمود.
سفارش و توصیه دوستان انقلاب و معتمدین امام خمینی، زمینه ساز صدور حکم نخست وزیری، به نام بازرگان گشت. امّا شکی نیست که یاران امام، افرادی بودند که در کنار ایمان به خدای متعال، از درایتی سرشار بهره مند بودند.
درایتی که در کنار سایر عوامل، باعث شد تا پیروزی انقلاب را رقم زدند. اما امام، در این مورد خاص، اشتباه آنان را در تعیین مصداق به آنان گوشزد نمود. با این اوصاف باید دید عامل موجبات تصمیم یاران امام را در این خصوص فراهم نمود؟
3ـ چرخش سیاسی بازرگان
گفتیم که بازرگان اصولا با پدیده ای به نام انقلاب مخالف بود و چند بار نیز تلاش نمود تا امام خمینی (ره) را از ادامه مسیر بازدارد. مهندس بازرگان در ایام بازداشت (18/6/1357 تا 26/6/1357) درمصاحبهای که ساواک با وی انجام داده بر اختلافات خود با آیتالله خمینی تصریحمیکند و میگوید: «در حال حاضر رهبری فعالیتها از دست ما گردانندگان سابق خارجشده و جوانان هستند که با اعتقاد به مبارزه و جهاد که بیشتر از افکار خمینی الهاممیگیرند، کارها را در دست دادند.»
بازرگان در آستانه پیروزی انقلاب و پس از ملاقات با امام در پاریس و طی جلساتی با شهید بهشتی و پس از شنیدن «نه» قاطع امام نسبت به مواضع خود، با تغییر تاکتیک داده و بلافاصله، پیوستن خود را از خط امام اعلام میدارد. بر همین اساس نهضت آزادیدر 14 آبان با صدور اطلاعیهای اعلام کرد: «اکثریت قاطع ملّت ایران، شاه و رژیم او رانمیخواهد و خواستار حکومت اسلامی است. و اکثریت قاطع ملت ایران آیتالله العظمی خمینی را به رهبری خود برگزیده است.»
این رویداد و برخی حمایت های بازرگان از امام خمینی (ره) پس از بازگشت از پاریس زمینه را برای «سفارش دوستان» و پذیرش امام فراهم نمود.
4ـ عدم شناخت کامل از اندیشههای بازرگان
با رجوع به سخنان امام خمینی (ره) می توان دریافت که ایشان همانند سایرین شناخت کاملی اندیشه های بازرگان و نهضت آزادی نداشتند. زیرا اولا مجال بروز عینی اندیشه های مهندس بازرگان تا پیش از نخست وزیری فراهم نگشته بود و دوم اینکه برخی تحرکات نهضت آزادی، از دید همگان ـ از جمله امام و یارانش ـ مخفی بود و بعدها با گذر زمان پرده از آن فرو افتاد.
با کنار هم گذاردن این مطلب و عنوان قبلی یعنی اعلام حمایت بازرگان از خط امام، این انتصاب امری شگفت آور تلقی نخواهد شد. امام خمینی (ره) بعدها از این عدم شناخت ابراز تاسف می نماید:
«من باید متأسف باشم، من باید بسیار متاسف باشم از اینکه غیب نمیدانم؛ نمیدانستم، در چنته اینها چه هست. من بعضی از اینها را میپذیرفتم به ایشان هم محبت میکردم، لیکن نمیدانستم که اینها بر ضد قرآن هم قیام میکنند. من نمیدانستم که اینها ائتلاف پیدا میکنند با منافقین، ائتلاف پیدا کرده اند با این جبههها.[4] ماسک را از روی صورتشان برداشتند» [5]
در جمع بندی موارد دو تا چهار میتوان گفت، امام خمینی (ره) با اطلاع از برخی اختلافات میان نهضت اسلامی و نهضت آزادی و شخص بازرگان _که تا آن روز مجال بروز یافته بود_ قلباً با انتصاب بازرگان مخالف بودند اما بواسطه توصیه یاران خود و همچنین سایر مصالح موافقت خود را اعلام مینمایند اما با تکیه بر گفته امام خمینی (ره)، اگر در آن مقطع امکان شناخت دقیقتر از نهضت آزادی فراهم می بود، قطعاً اوضاع بگونه ای دیگر رقم میخورد.
5ـ اختیارات و محدود
با وجود موارد فوق امام خمینی (ره) هیچ گاه حاضر نمیشد تمام سرنوشت انقلاب را به دست شخصی با ویژگی های مهندس بازرگان بسپارد.
محدودیت اختیارات و موقتی بودن دولت بازرگان، یکی از مسائلی بود که امام را حاضر به انتصاب بازرگان به عنوان نخست وزیر نمود.
«.... ما، از اول، به آقای مهندس بازرگان مأموریت دادیم تا سه مطلب را تشکیل بدهد و آن این بود که رفراندوم را به انجام رساند و بعد هم مجلس مؤسسان و پس از آن، مجلس شورا. وقتی این کارها تمام شد، ایشان هم کنار میرود.»[6]
امام، با محدود کردن اختیارات وی و تعیین شورای انقلاب، به عنوان ناظر به عملکرد دولت موقت، زمینه را برای موفقیت دوره انتقال فراهم نمودند.
6ـ شرط امام خمینی (ره)
امام خمینی ره، البته در خصوص انتخاب کابینه، دست بازرگان را باز نگذاشتند و در همان حکم انتصاب برای وی، شرط بسیار مهمیرا مطرح نمودند:
«... به موجب اعتمادی که به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعی که از سوابق مبارزات اسلامیو ملی دارم، جناب عالی را، بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص، مأمور تشکیل دولت موقت مینمایم...»[7]
برای اطمینان بیشتر، از عدم وقوع باند بازی در کابینه دولت موقت و با هدف شایسته سالاری، قرار بر این شد که تائید شورای انقلاب در خصوص وزرای پیشنهادی ضروری باشد.
بازرگان، در حالیکه نخست وزیری را با شرط عدم حزب محوری پذیرفته بود، خود را مقید به این امر ندانست و اعلام نمود که اگر شورای انقلاب وزرای وی را تأئید نکند، استعفا خواهد نمود.
مقام معظم رهبری که در آن زمان، از اعضای فعال شورای انقلاب بودند، طی سخنرانی خود در مشهد و در همان زمان فرمودند:
«از روز اول، یکی از مسائلی که برای ما مطرح بود، نحوه برخورد با آقای بازرگان بود و ما نه ماه تمام، یعنی در طول دولت موقت، دهانمان را بستیم و سخنی نگفتیم تا امروز که 8، 9 ماه از سقوط دولت موقت میگذرد، شما مردم مشهد، چنین چیزی را، با آن که چندین بار با شما سخن گفته ام، از من نشنیده اید. بار اولی است که من حقایق را افشا میکنم. یک مسئله، مسئله گزینشهاست. ما میگفتیم، وزرا باید افرادی باشند ، صد در صد انقلابی. آنهم نه انقلابی ای که فقط با ابر قدرتها مخالف باشد؛ این برای ما کافی نبود. میگفتیم باید کسانی باشند که هم انقلابی باشند، ضد امپریالیست باشند و هم مسلمان و عمیقاً معتقد به اسلام باشند... ما میگفتیم مثلاً فلان وزیر را قبول نداریم و مواجه میشدیم با یک پاسخ که پیوسته با آن روبرو بودیم، و آن این بود که رئیس دولت موقت به ما میگفت اگر اینها را شما قبول نکنید، من ناچارم استعفا بدهم. حالا شما ببینید وضعیت ما را در مقابل تهدید به استعفا از طرف رئیس دولت موقت. آنهم کی؟ 20 روز پس از تشکیل دولت.»[8]
7- تدین بازرگان
مهندس بازرگان در خانواده ای مذهبی متولد شد و تاثیرات خانواده در کنار تلاش های وی در آشنایی با قران و پیروی از آئین، از او چهره ای مذهبی ساخت. امام خمینی و شهید مطهری در کنار انتقاداتی که به برخی از اندیشه های وی داشتند همواره بر تدین و حسن نیت وی تاکید داشتند. امام در مراسم تنفید وی اشاره دارد:
«بازرگان را سالهای طولانیاست از نزدیک میشناسم و یک مردی است صالح، متدین، عقیدهمند به دیانتو امین و ملی و بدون گرایش به یک شیئی که برخلاف مقررات شرعی است،من ایشان را معرفی میکنم که ایشان رئیس دولت باشند.»
8- سابقه اجرایی و سیاسی بازرگان
مهدی بازرگان، مأمور خلع ید از شرکت نفتی ایران و انگلیس بود و این مأموریت را با موفقیت انجام داد. وی از جانب مصدق، مدیر عامل شرکت نفت ملی ایران شد و پس از مدتی، سرپرستی سازمان آب تهران را برعهده گرفت و مدتی نیز در شرکت سیمان درود فعالیت میکرد.
در کنار این سابقه، باید سوابق مبارزاتی و تلاشهای سیاسی وی را نیز مورد توجه قرار داد.
این سوابق، از وی فردی با تجربه در سیاست و آشنا به مسائل اجرایی ساخته بود. و این، همان چیزی بود که انقلاب در دوران انتقال به آن نیاز داشت. در آن زمان شخصی غیر روحانی که هم آمادگی تصدی پستهای اجرایی دولتی را داشته باشد و هم از یاران اصیل انقلاب باشد، وجود نداشت.
در نتیجه، بازرگان به عنوان فردی مذهبی و با تجربه گزینه مناسبی به نظر میرسید.
امام خمینی (ره) تاکید میکند که در وقت تصمیم گیری فردی مناسب تر از بازرگان وجود نداشته است.
«از اول باید یک دولتی که قاطع باشد، بتواند مملکت را اداره کند [مملکت را در دست میگرفت]؛ نه یک دولتی که نتواند. منتهی، آن وقت، ما نداشتیم فردی را که بتوانیم، آشنا نبودیم بتوانیم انتخاب کنیم، این انتخاب شد و خطا شد.»[9]
آنچه بر شمردیم علل و زمینه های انتصاب مهندس بازرگان از جانب امام خمینی (ره) به پیشنهاد شورای انقلاب بود.
اکنون به ذکر یکی از موارد متعددی می پردازیم که بعضا به خطا در شمار علل انتصاب بازرگان آورده می شوند اما در حقیقت بیش از آنکه علت و زمینه این انتصاب به شمار روند، به علت ضعف یا عدم تاثیر و یا تعارض با اندیشه ها و روحیات امام خمینی (ره) ، حداکثر، پیامد های مثبت این انتصاب هستند.
بازداشتن آمریکا از تصمیم قاطع علیه انقلاب اسلامی؟
آمریکا، در آغاز پیروزی انقلاب و پس از نومیدی از ادامه سلطنت محمد رضا شاه، با هدف توقف انقلاب به دنبال به قدرت رسانیدن گروههای دولتی ملی و لیبرال بود و اینک، با مشاهده صدارت بازرگان و کابینه وی، مبهوت مانده بود.
در شرایط آشفته آن مقطع وقوع آمریکا در تردید جدی برای اتخاذ تصمیم در خصوص انقلاب ایران مفید بود.
اما همانگونه که پیشتر اشاره شد، نباید علت را با کارکرد خلط نمود. بعضا مشاهده می شود برخی از فوائد این انتصاب در شمار علل آن گنجانده می شود. اما مشکل اصلی از آنجا آغاز می شود که تاثیر این خلط، از بحث علت شناسی یک انتصاب فراتر رفته به ارائه تصویری ناصواب از اندیشه های شخصی چون امام خمینی (ره) منجر می شود.
قابل انکار نیست که به تردید افتاد آمریکا در آن مقطع به سود انقلاب بود اما سوال اینجاست که آیا با عنایت به روحیات و سایر مواضع امام خمینی (ره) ، ایشان در معادلات خود نقشی آنچنان برجسته برای آمریکا قائل بودند که به خاطر هراس از آن زمام امور را به دست بازرگان بدهند.
پاسخ منفی است. قاطعیت امام در تاکید بر بی مایگی آمریکا در معادلات سیاسی ایشان در تمام دوران حیات سیاسی شان کم نظیر است. امام خمینی (ره) جمله «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند» را نه به عنوان یک شعار ایده آلیستی بلکه به عنوان باوری واقع گرایانه در رفتار سیاسی خود اعمال نمودند:
« [آمریکا تهدید کرده] اگر چنانچه این اعدامها ادامه پیدا کند، در روابط ایران با آمریکا یک قدری خطر میافتد...الهی که به خطر بیفتد.»[10]
بازرگان در اواخر مهر در پاریس خدمت امام رسید و تلاش کرد تا مواضع امام را تعدیل کند. وی در حضور امام خمینی «سه انگشتش را جلو امام گذاشتو گفت: آقا! ایران سه رکن دارد: شاه، ارتش و آمریکا. شما میگویید شاه برود، اولاً کجابرود؟ شاه رفتنی نیست، به فرض برود، با آمریکا و ارتش چه میکنید؟ فکر این دو رکنرا کردهاید؟ حضرت امام با تبسّم فرمودند: شما بگویید شاه باید برود، با مردم همصدابشوید، وقتی رفت، ارتش فرزندان همین مردمند، به دامن انقلاب برمیگردند، آمریکاهم گورش را گم میکند. شما غصّهی اینها را نخورید، شما موضع ملّت را بپذیرید که شاه باید برود.»
با ذکراین مقدمه نمی توان عواملی چون هراس از عکس العمل آمریکا را علت انتصاب مهندس مهدی بازرگان به نخست وزیری دولت موقت دانست.
پی نوشتها:
1 ـ صحیفه نور، ج18، ص178.
2 ـ صحیفه نور، ج21، صص 95 و 96.
3 ـ همان، ص95.
4 ـ اشاره به ائتلاف جبهه ملی، منافقین و نهضت آزادی و مخالفت با لایحه قصاص.
5 ـ صحیفه نور، ج15، ص12.
6 ـ در جستجوی راه...، دفتر پنجم، ص37.
7 ـ انقلاب ایران در دو حرکت، مهدی بازرگان، نهضت آزادی، ص77.
8 ـ تاریخ تهاجم فرهنگی غرب ، نقش روشنفکران ابسته، قدرولایت، ج8، صص236ـ 235.
9 ـ صحیفه نور، ج12، ص253.
10 ـ صحیفه نور، ج6، ص57.