انتشار برای نخستین بار| برگی از خاطرات مرحوم حجتالله کسری
یكدفعه كه من را به ساواک بردند. بازجو به من گفت كه شنیدیم عكس [امام] خمینی در خانه شما هست؟ گفتم:بله ! گفت كه آن عكس را بردار و بینداز پایین! گفتم: نمیتوانم... گفت: چرا؟ گفتم ببخشید آقا! شما آن عكسی كه آنجا زدید (عکس شاه) چیست؟ گفت اعلیحضرت! گفتم: آن را بردارید! گفت: فلان فلان شده توهین میكنی؟ گفتم نه اعتقاد قلبی است. شما اعتقاد قلبی به ایشان [شاه] دارید و من هم اعتقاد قلبی به ایشان [امام] دارم.
کد خبر: ۷۱۷۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۳۰
تبیین نقش وعاظ و مداحان در دوران دفاع مقدس در گفتوگوی تفصیلی با حاج منصور نورایی
شب بیستوهفتم ماه رمضان بود. شبهای ماه رمضان مراسم مناجات داشتیم. مشغول قرائت مناجات امیرالمؤمنین بودم که فردی در گوشم گفت: حاج احمد و رستگار و موسوی را اسیر کردند برایشان دعا کنید. حال و هوای عجیبی در مراسم برپا شد. بچهها هم ناراحت و محزون بودند. نوار آن جلسه موجود است از صداهای آن نوار میشود حال بچهها را درک کرد. حدود بیست روز بعد از اعزام ما به لبنان امام در سخنرانی اعلام کرد: «راه قدس از کربلا میگذرد» و دستور دادند که رزمندگان از سوریه برگردند. بعد از صحبت امام اکثر نیروهای رزمنده برگشتند و تعدادی از بچههای اطلاعات و تبلیغات و حدود 50 نیرو بسیجی برای پست دادن ماندند.
کد خبر: ۵۲۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۰۳