پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ روز نهم شهریور 26/1357 رمضان، مجلسی با شرکت حدود پنج هزار نفر به مناسبت چهلم درگذشت شیخ احمد کافی، در مدرسهی نواب برگزار شد. در این مجلس سید عبدالکریم هاشمی نژاد به سخنرانی پرداخت و علیه رژیم افشاگری کرد و شیخ ابوالحسن مقدس معروف به شیرازی، آیتالله شیخ محمدرضا محامی، آیتالله شیخ عباس طبسی و سید حسن موسوی جهان آبادی مردم را به انجام تظاهرات تشویق نمودند. پس از سخنرانی هاشمی نژاد، جمعیت حاضر، که تعدادی از آنها پرچمهای سیاه و سفید با نوشتههایی علیه شاه و مقامات دیگر در زمینهی برقراری حکومت اسلامی در دست داشتند، از مدرسه خارج شده به تظاهرات خیابانی پرداختند. در پی این رویداد، دو نفر از تظاهر کنندگان در خیابان طبرسی به شهادت رسیدند.
راهپیماییهای گستردهی مردم موجبات تضعیف بیشتر نیروهای نظامی و انتظامی را فراهم میساخت. در تظاهراتی که در روز پنج شنبه برگزار شد، تظاهرکنندگان در میدان طبرسی رو در روی نیروهای مسلح قرار گرفتند. رضا حسن زاده، جوان محصل ۱۸ سالهای که در کنار تحصیل به کار لوله کشی آب اشتغال داشت و تحت تأثیر اندیشههای معنوی" فریاد الله اكبر سر داده بود، در جلوی چشم مردم با دهان روزه، با شلیک گلولهای به خون خود غلطید و به دنبال او مهندس علیرضا مهدی زادهی حکاک که تحصیلات خود را در رشتهی راه و ساختمان در آمریکا به پایان برده و در سال 1356 به کشور بازگشته و به فعالیت انقلابی پرداخته و یک روز پیش از شهادتش به شیوهای بسیار ساده ازدواج کرده بود، در اعتراض به شهادت رضا حسن زاده، با گلولهی مأموران رژیم شاه به شهادت رسید.
در پانزدهم شهریور هزاران نفر از مردم مشهد پس از مجلس ختم شهید مهدی زاده در خیابان راهنمایی به تظاهرات پرداختند و از مسئولان، بازگشت امام خمینی به ایران را خواستار شدند. در این روز برای نخستین بار تصویری از امام خمینی در روزنامهی خراسان چاپ شد. سه روز بعد، مردم به قصد برگزاری مراسم سومین روز شهادت شهدای مشهد در مسجد بناها اجتماع کردند، ولی ماموران مانع اجرای مراسم شدند و مردم همراه سید کاظم مرعشی و تنی چند از روحانیون به تظاهرات پرداختند.
هدایتکنندهی این تظاهراتها حاج سید کاظم مرعشی بود، ایشان، که از طرف مادری به بیت میرزا محمد حسن شیرازی منسوب بود و از شاگردان برجستهی آیات حاج سید محمد حجت، حاج سید محمدتقی خوانساری، سید صدرالدین صدر و نیز امام خمینی و حاج آقا حسین بروجردی و حاج سید عبدالهادی شیرازی شمرده میشد، سال 1394ق، پس از ۲۲ سال تدریس در حوزهی نجف و دو سال اقامت در قم به مشهد آمده بود و به تدریس خارج فقه و اصول اشتغال داشت. وی همیشه با شجاعت خدادادی خود تظاهرات را هدایت کرده و مورد اعتماد مردم بود و آنها گاهی با چندصد موتورسیکلت او را اسکورت میکردند، چون بر این باور بودند که او زندگی بسیار سادهای دارد و اهل ترس هم نیست. همگان تا این روز بارها دیده بودند که او جلوی تانک و زره پوش میرود و از کسی بیم ندارد. شجاعت او حتی مورد تحسین نیروهای نظامی و انتظامی بود و به همین دلیل در بسیاری از اوقات به احترام ایشان از مسیر او و تظاهر کنندگان خود را کنار میکشیدند. او در تماسهای تلفنی ازهاری و اویسی، به ازهاری گفته بود:
کاری نکنید که من با زنجیر شما را بکشم و بیاورم و در حضور مردم محاكمه کنم. ایشان در دیدار تعدادی از مأموران عالی رتبهی رژیم در اوایل انقلاب، خطاب به کاتوزیان، یکی از افراد هیئت، در بیت خود گفته بود:شاهی که با مردم کوچه و بازار رابطه ندارد، باید برود.
منبع: مشهد از مقاومت تا پیروزی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی