پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ نام کرمیت روزولت با کودتای 28 مرداد 1332 پیوند خورده است. او رئیس شعبه خاورمیانه سازمان مرکزی جاسوسی آمریکا ـ سیا ـ و فرمانده عملیات کودتای 28 مرداد بود. وی نوه تئودور روزولت رئیسجمهور اسبق آمریکا نیز بود. روزولت درباره هزینههای کودتای 28 مرداد میگوید: «ما يک صندوق آهنى عظيمالجثه در دفتر معاونم داريم... اين صندوق غرق در پول ايرانی است. ... ما معادل يک ميليون دلار در گاوصندوق داريم. متحدين و قدرت مالى ما معين شد.»
یکی از نکات جالب درباره روزولت این است که در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، طراح کودتای 28 مرداد بار دیگر وارد جریان شد تا طرح تکراری کودتای سال 1332 را این بار علیه انقلاب اسلامی اجرا کند. امیراصلان افشار که آخرین رئیس کل تشریفات دربار پهلوی بود و سابقه سفارت ایران در آمریکا و آلمان را در کارنامه داشت، خاطره جالبی از طرح روزولت در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی دارد.
افشار ذیل خاطرات روزانه مربوط به 30 آذرماه 1357 مینویسد: امروز تلفنچی دربار اطلاع داد که آقای کیم روزولت از سفارت آمریکا میخواهند با شما صحبت کنند. دستور دادم تلفن را وصل کنند. از آن طرف سیم روزولت گفت: «اصلان میخواهم وقتی بدهی تا شاه را ببینم.» پرسیدم: «خیلی فوری است؟» گفت: «بلی.»، گفتم: «امروز عصر چطور است؟» گفت: «عالی است.» من به اعلیحضرت اطلاع دادم و ایشان هم تمایل به دیدنش داشتند.
روزولت، در وقتی که تعیین شده بود، به کاخ نیاوران آمد و او را به دفتر شاه راهنمایی کردم.
اعلیحضرت از من خواستند که بنشینم و به سخنان وی گوش دهم.
پس از آنکه روبهروی هم نشستند، روزولت، ضمن اظهار تاسف از اوضاع ایران گفت: «وقتی انورسادات با شما صحبت میکرد من در ژنو بودم. زمانی که وارد مصر شدم مخفیانه نزد انورسادات رفتم. در جلسهای که با حضور انورسادات و ژنرال بونعیم رئیس ستاد مصر تشکیل دادیم طرحی ریختهایم که در صورت موافقت، بار دیگر موقعیت شما را تثبیت خواهد کرد. اعلیحضرت یقیناً به خاطر دارند که در آخرین دیدارمان این روزها را پیش بینی میکردم، به خصوص با بودن شخصی مانند هویدا که اعتماد مردم را نسبت به شما سست کرد.»
اعلیحضرت سری تکان دادند و گفتند: «بله. متاسفانه حصاری به دورم کشیده بودند که از ماورای آن بیخبر بودم و امروز هم که میخواهم این حصار را بشکنم فشار بیرونی نمیگذارد.»
شاه که بیصبرانه منتظر شنیدن مفاد طرح یاد شده بود، ضمن اشاره به موضع کارتر گفتند: «من و مشاورانم طرحهای متعددی برای پایان دادن به وضعی که کشورم با آن روبهرو است ریختهایم، ولی متاسفانه رئیسجمهور شما، آقای کارتر، علیرغم روابط دوستانه و برخلاف اصول روابط دو کشور، همه چیز را زیر پا گذاشت و عملاً حمایت خود را از رژیم من که در 25 سال گذشته بهترین دوست آمریکا و مطمئنترین همپیمان شما بودم، دریغ کرده است. با این حساب و با توجه به تاکید چندباره کارتر، به من و اردشیر زاهدی در مورد خودداری از اعمال خشونت، آیا تصور میکنید، باز هم اقدامی حاد و یکجانبه به نتیجه میرسد؟»
کیم روزلت گفت: «ما حمایت جرالد فورد را به دست آوردهایم. او قول داده است حمایت اکثریت جمهوریخواهان را در پارلمان آمریکا برای شما تدارک ببیند. به هرحال، طرحی با کمک سادات و رئیس ستاد ارتش مصر تهیه کردهایم که اگر اجازه میدهید آن را بیان کنم.»
اعلیحضرت گفتند: «بگویید.»
روزولت شروع کرد: «برای آرامش کشور، نخست تعدادی از هواپیماهای حمل و نقل و بعضی از جتهای نیروی هوایی ایران، از ایران خارج و در مصر و تلآویو مستقر شوند تا از دسترس مخالفان دور باشند. در مرحله دوم نیروهای باقیمانده ایرانی در مسقط و عمان به مصر منتقل شوند و در مرحله سوم ژنرالهای شما در تهران، به بهانهی ضعف دولت در اداره امور کشور قدرت را به دست گیرند. در مطالعاتی که من و انورسادات داشتهایم به این نتیجه رسیدهایم که روحیه سربازان ایرانی از 17 شهریور به این طرف سخت متزلزل است و بعضی از آنان از سربازخانهها فرار کرده و به مخالفان پیوستهاند و ضمناً هنگام رویاروی با مردم نمیتوانند کاری انجام دهند. در مرحله آخر ترتیبی میدهیم که گروهی از نظامیان اسرائیلی که از خانواده مهاجران یهودی هستند، به همراه سربازان مقیم ظفار، به تهران، مشهد، تبریز، شیراز و اصفهان بروند و با مردم مقابله کنند و در ظاهر چنین عنوان شود که به دستور دولت آخرین نفرهای نظامی ایران از ماموریت برمیگردند.»
پس از آنکه کیم روزولت سکوت کرد، اعلیحضرت گفتند: «در اینجا مسئله درگیری پیش میآید و من مطمئنم که حمام خون به راه خواهد افتاد، ضمن اینکه میدانید آخرین شانس برای رسیدن به یک راهحل مسالمتآمیز است که بختیار را به نخستوزیری انتخاب کردهایم.»
کیم روزولت گفت: «من مطمئنم اگر این طرح به درستی اجرا شود، تشنجها فروکش خواهد کرد و کشور رو به آرامش خواهد رفت.»
در این هنگام روزولت در کیف خود را گشود، پرونده و نقشهای درآورد و روی میز پهن کرد و سخنان خود را این طور ادامه داد: «مهمترین قسمت از عملیات بخش چهارم آن است. به محض اینکه نیروهای ویژه اسراییلی همزمان با نیروهای ایرانی، به شهرهای عمده رسیدند و در نقاطی که برایشان در نظر گرفته شده است مستقر شدند، کوماندوهای ویژه با داشتن نام و نشانی و شناسایی کامل از محل استقرار رهبران مذهبی و سیاسی مخالف، خیلی آرام و با دقت آنان را از محلهای سکونتشان میربایند و در محلی نگهداری میکنند تا کشور آرامش یاید.»
اعلیحضرت که از شنیدن حرفهای کیم به وحشت افتاده بودند، گفتند: «این طرح مثل قصههای جیمز باند است.»
منبع: سروها در باد: آخرین روزهای شاه در تهران/ خاطرات امیراصلان افشار؛ تهیه و تنظیم: محمود ستایش؛ تهران: نشر البرز، 1378، ص 101 – 104.