پرونده "تطهیر ناشدنی"/بازخوانی وقایع 25 خرداد 1342

توطئه رژیم برای بی‌اعتبار كردن قیام 15 خرداد

پس از قیام عظیم 15 خرداد، رژیم شاه كوشید تا این قیام مردمی را به خارج از مرزهای ایران وصل كرده و بدین ترتیب از اهمیت آن بكاهد؛ لذا در ادعایی كه هیچ سندی درمورد آن ارائه نكرد مدعی شد كه مخالفان رژیم با دریافت پول از خارج(مشخصا از جمال عبدالناصر) واقعه 15 خرداد را رقم زده‌اند.
دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۲:۰۸

پایگاه مركز اسناد انقلاب اسلامی؛ پس از قیام عظیم 15 خرداد، رژیم شاه كوشید تا این قیام مردمی را به خارج از مرزهای ایران وصل كرده و بدین ترتیب از اهمیت آن بكاهد؛ لذا در ادعایی كه هیچ سندی درمورد آن ارائه نكرد مدعی شد كه مخالفان رژیم با دریافت پول از خارج(مشخصا از جمال عبدالناصر) واقعه 15 خرداد را رقم زده‌اند.

25 خرداد 1342

گزارش خنده دار رئیس ساواك؛ انقلابیون پول گرفته اند!

اطلاعیهای امروز پیرامون وقایع اخیر به وسیله تیمسار سرلشكر پاكروان معاون نخست وزیر و رئیس سازمان اطلاعات و امنیت كشور در اختیار جراید و خبرگزاریها گذاشته شد.

پاكروان با اسم بردن از شخصی عرب با نام محمد توفیق القیسی كه مبالغی پول به ایران آورده بود تا بین آشوبگران پخش كند ولی دستگیر شده است اظهار داشت: «نكته قابل توجه در اظهارات متهم یعنی محمد توفیق القیسی این است كه در طی ماه‌های گذشته غیر از خود او عده دیگری در طی مسافرت‌های متعدد به ایران میلیون ها تومان پول به ایران آورده اند. آن چه كه محمد توفیق القیسی شخصا در ظرف یك سال اخیر به ایران آورده است بالغ بر 5 میلیون تومان می‌گردد و این مبلغ را به طرف‌های تماس خود در تهران تحویل داده است.» [روزنامه اطلاعات ، 25 خرداد 1342 ، صفحه 13][1]

روزنامه اطلاعات و جدایی دین از سیاست !

روزنامه اطلاعات در سرمقاله 25 خرداد 42 با اشاره به اظهارات اخیر اسدالله علم نوشت : در مقاله «مرتجع كیست» نوشته بودیم این عبارت به هیچ وجه به یك صنف و طبقه بخصوص اطلاق نمی شود زیرا در هر طبقه ای همه جور آدم هست .

در ادامه این مقاله آمده است « در جامعه روحانیت ما نیز همیشه افكار و عقاید مختلف دیده شده است بسیاری از روحانیون مطلقا معتقدند كه مرد دین به دنیا كاری ندارد و سرشان به عبادت و تسبیح خودشان گرم است . بعضی روحانیون بعكس معتقدند كه امور دنیا از دین جدا نیست و باید روحانیت در مسائل روز دخالت كند . تازه بین طرفداران این دو نظر كه هیچ وقت عقیده هیچ كدام در جامعه روحانیت بر كرسی ننشسته و طرفداران عقیده دیگر را جلب نكرده است تندرو هست ، كند رو هست ، معتدل هست و افراطی هست .

در ادامه این مقاله می‌خوانیم « البته یك نكته در عالم روحانیت مورد اتفاق است كه عالم روحانی باید اعمال و افعالش صرفا متوجه عالم معنا و منزه از اهواء و جاه طلبی ها و حب و بغض های عالم مادی باشد و آن وقار و طمانینه و جذبه و متانتی كه در حركات و سكنات و در ناصیه اغلب علمای روحانی دیده می شود بر این جنبه و این نكته است»

نویسنده می‌افزاید «احترام روحانی و روحانیت در جامعه نیز وابسته به همین اصل است یعنی هر چقدر جامعه روحانیت و مرد روحانی از عالم ماده دورتر و به عالم معنی نزدیك تر باشد خود به خود احترام بیشتری جلب می كند» [رك اطلاعات ، 25 خرداد 1342 ، صفحه 2][2]

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پی نوشت ها:

 [1] برای درك چرایی موضع گیری این چنینی پاكروان باید نگاهی گسترده داشت و موضع كل دولت وقت را درباره قیام 15 خرداد بازخوانی كرد .  محمدرضا پهلوی در روز 17 خرداد، دو روز پس از قیام خونین پانزده خرداد، در سخنانی گفت: «باید به شما بگویم كه متأسفانه چه كسانی بساط 15 خرداد را به راه انداختند، كما اینكه در میان كسانی كه زخمی شده‌ اند یا دستگیر شده‌اند خیلی از آنها می‌گفتند كه ما چكار كنیم؟ 25 ریال پول داده‌اند و می‌گفتند در كوچه‌ها بدوید و بگوئید زنده باد فلانی [امام خمینی(ره)] حالا می‌دانیم این وجوه از كجا رسیده است و به شما ملت ایران به زودی جزئیات گفته خواهد شد. فقط این موضوع اولاً از لحاظ ایرانیت یك ایرانی كه پول خارجی را بگیرد و بر ضد جامعه خودش اقدام كند، این را چه می‌شود گفت؟ و دوم یك نفر شیعه پول بگیرد از یك نفر مسلمان غیرشیعه (منظور جمال عبدالناصر است) این چیست؟ و این خون‌هایی كه در روز 15 خرداد ریخته شد به گردن كیست؟ كی مسئول این خون‌ها است؟... و باید بگویم كه كسانی كه بساط پانزدهم خرداد را به راه انداخته و باعث ریخته شدن خون‌ها شده‌اند بزودی به سزای اعمال خودشان خواهند رسید...»

همچنین در كتاب خود (و یا منسوب به او) به نام انقلاب سفید راجع به قیام خونین 15 خرداد و رهبری امام نوشت: «... این غائله به تحریك عوامل ارتجاع توسط شخصی صورت گرفت كه مدعی روحانیت بود... در عوض مسلم بود كه این شخص ارتباط مرموزی با عوامل بیگانه دارد، بطوریكه بعداً دیدیم كه رادیوهای آوارگان بی‌وطن حزب سابق توده، یعنی حزبی كه اصولاً با خداشناسی مخالف بوده از این شخص به كرات با عنوان آیت‌الله تجلیل كردند و مقام او را به اصطلاح معروف به عرش رسانیدند ولو اینكه احیاناً تحریكات این شخص از جای دیگری آب می‌خورد... بلوای پانزدهم خرداد 42 بهترین نمونه اتحاذ نامقدس دو جناح ارتجاع سیاه و قوای مخرب سرخ بود كه با پول دسته‌ای از ملاكین كه مشمول قانون اصلاحات ارضی شده بودند انجام گرفت.»

 بی‌پایه بودن این اظهارات واضح‌تر از آنست كه نیاز به استدلال داشته باشد. اسدالله علم، نخست‌وزیر، نیز در مصاحبه‌ای با روزنامه نیویورك هرالد تریبون در روز 17 خرداد 42 گفت: «... 15 نفر از بزرگترین پیشوایان مذهبی كه در آشوب ضددولتی این هفته در شهرهای مختلف دست داشته‌اند تسلیم محكمه نظامی خواهند شد و محكمه نظامی ممكن است معنی مجازات اعدام را داشته باشد.» وی اضافه كرد: «در نتیجه تیراندازی مأمورین در حدود 20 نفر كشته شده‌اند. بعضی از سران آشوبگران مخفی شده‌اند ولی ما رؤسای آنها را دستگیر كرده‌ایم.»

سرلشكر پاكروان، رئیس ساواك نیز در مصاحبه‌ای مطبوعاتی در عصر روز 15 خرداد اظهار داشت: «... اخیراً روش بعضی از روحانیون طوری بوده است كه اشكالات قابل ملاحظه‌ای ایجاد كرده است و اولیای امور را وادار نموده است برای حفظ مصالح عالیه كشور اقدام نمایند... این اشخاص بدون در نظر گرفتن مصالح عالیه كشور با تمام عناصر مرتجع همدست شدند و متوالیاً تحریك كردند از هیچ‌كار كوتاهی نكردند، از هیچ تهمتی خودداری نكردند و كار بجایی رسید كه با عوامل خارجی تماس گرفتند و اگر به بعضی حرفهای آنها توجه فرمایید خود خواهید فهمید كه چه نقشه‌هایی داشته‌اند... یكی از خبرنگاران پرسید از چه كشور خارجی پول وارد شده؟ پاكروان پاسخ داد در این مورد بعداً اطلاع خواهیم داد!» وی در پایان این مصاحبه مطبوعاتی در كمال بیشرمی اعلام داشت: «یك موضوع روشن است و آن اینكه توده مردم موافق این جریان نبودند.»

اسناد صورت مذاكرات هیئت دولت علم در روزهای 15 و 18 و 29 خرداد ماه 42 كه در سال 63 منتشر شد  حكایت از وحشت و سرگیجه اعضای هیأت دولت وقت و از جمله نخست‌وزیر از عمق و دامنه قیام دارد. آنها گرچه مردم و مسلك قیام را به گمان خود «ارتجاع» و «كمونیسم» می‌دانستند اما اعتراف داشتند كه «حادثه بزرگی اتفاق افتاده»  و اعلام حكومت نظامی «آخرین تیرتركش بوده است». در عظمت قیام همان بس كه ‌آنرا قابل مقایسه با هیچ یك از قیامهای گذشته نمی‌دانستند: «بلوای امروز (15 خرداد) شبیه به هیچكدام [از قیامهای گذشته] نیست. این از ‍[قیام] سی‌ام تیر هم مهمتر است.» ، و به همین علت بود كه با وجودی كه ساواك و نیروهای انتظامی اطلاع قبلی داشتند اما عملاً كاری نتوانستند برای پیشگیری آن انجام داده وغافلگیر شدند. عَلَم مذبوحانه می‌كوشد تا آنرا به عوامل خارجی و پول خارجی مثل عراق و مصر نسبت دهد ، اما وزیر خارجه این احتمال را ـ‌ دست كم در مورد عراق ـ قبول ندارد، زیرا «دولت عراق اعلامیه‌های علما [ی عراق] را نگذاشت منتشر كند. دولت عراق گفته است ما با دولت ایران دوست هستیم.»  بنابراین به ماهیت مردمی قیام و استقبال توده مردم و حتی كارمندان دستگاه‌های دولتی از آن تلویحاً معترف بودند ، چنانكه «در روز بحران [15 خرداد] یك بعد‌از ظهر دختران [به نشانه پشتیبانی از قیام] با چادر سركار آمدند.»  لذا دولت می‌بایست با مردم اظهار همدردی نموده و «ژست تأثرآمیزی برای كشته‌شدگان گرفته شود»  . اما با این اقدامات نمی‌توانستند مسأله را تمام شده بدانند بلكه «باید تصمیم قاطع گرفت [زیرا] اگر سست بگیریم مملكت از میان می‌رود» و باید در جستجوی پایگاه اجتماعی مشخص در آینده می‌بودند تا در مقابل توده‌های مذهبی و ناراضی از رژیم محافظت نمایند: «با زور می‌توان مسأله را خاموش كرد ، اما باید جامعه به نیروهایی متكی بشود. والا نمی‌توان همیشه با سرنیزه و زور [كشور را] اداره كرد بنده (وزیر اقتصاد) استدعایم اینست كه نباید فكر كرد مسأله تمام شده است.»

روزنامه‌های كشور نیز كه تحت اداره و سانسور شدید ساواك قرار داشتند اخبار و گزارشاتی مطابق میل و سیاست رژیم منتشر می‌كردند. از جمله روزنامه اطلاعات در روز 15 خرداد ، تظاهر‌كنندگان روز 14 خرداد را دو گروه دویست‌نفری و یك هزار نفری «مهاجم» و «چماق‌بدست» معرفی كرد كه بدون هدف و انگیزه و تنها از سر شرارت هر آنچه را كه سر راه خود می‌دیدند نابود می‌كردند و ملاحظه هیچكس را نمی‌نمودند، از جمله آنكه به یك اتومبیل حامل دوشیزگان حمله كردند! و تنها در سطر آخر آمده بود كه: «در نتیجه این حادثه و مداخله‌ی مأمورین انتظامی عده بیشماری به قتل رسیده‌اند.» رك زندگینامه سیاسی امام خمینی (ره)، از آغاز تا هجرت به پاریس، محمد‌حسن رجبی، ج 1، صص 226

چنان چه دیده می شود رژیم شاه از قیام 15 خرداد شدیدا شوكه شده بود و طبیعی است كه برای تحقیر و از سر راه برداشتن مانع به این بزرگی به هر چیزی متوسل شود از توهین به علما تا عامل خارجی دانستن آنان ولی مطالعه ریز مذاكرات هیئت دولت در آن برهه نشان می دهد كه خود سران رژیم شاه آن چه كه به رسانه ها می گفتند را باور نداشتند و این برای فریب توده ها بود كه گفته می شد 15 خرداد با پول خارجی آغاز و ادامه یافته است !

[2] امام خمینی (ره) در منشور روحانیت به این مسئله به زیبایی اشاره كرده اند . ایشان تاكید می كنند ««در شروع مبارزات اسلامی اگر می خواستی بگویی شاه خائن است، بلافاصله جواب می شنیدی كه شاه شیعه است! عده ای مقدس نمای واپس گرا همه چیز را حرام می دانستند و هیچ كس قدرت این را نداشت كه در تعامل آنها قد علم كند. خون دلی كه پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است، هرگز از فشارها و سختی های دیگران نخورده است. وقتی شعار جدایی دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احكام فردی و عبادی شد و قهراً فقیه مجاز نبود، كه از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست و حكومت دخالت نماید، حماقت روحانی در معاشرت با مردم فضیلت شد و به زعم بعضی افراد روحانیت، زمانی قابل احترام و تكریم بود، كه حماقت از سراپای وجودش ببارد و الا عالم سیاسی و روحانی كاردان و زیرك، كاسه ای زیر نیم كاسه داشت و این از مسایل رایج حوزه ها بود، كه هر كس كج راه می رفت متدین تر بود». رك صحیفه امام(ره)، ج 21، ص 279 - 278

تهییه و تنظیم: سید روح الله امین آبادی

 

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات