سید مهدی هاشمی در صفحه ۲۷ پرونده بازجویی خود میگوید: «آخرین و خطرناکترین اندیشه انحرافی من این بود که با موقعیتی که نزد فقیه عالیقدر برای خودم درست کردهام و با اعتماد مطلق بیت ایشان، انتقام بیمهریها و کملطفیهایی که مسئولین نسبت به من اعمال کرده و قصد حذف کامل را از صحنه دارند، بگیرم و در این رهگذر از توطئهگری، افشاگری، تهمتزدن، جوسازی و ایجاد بدبینی دریغ نمیورزیدم ...»
آیتالله خامنهای در واکنش به خروج سفرای اروپایی از ایران بعد از رای دادگاه میکونوس نیز فرمودند: «در مرحله اوّل، سفير آلمان را فعلا تا مدّتي نبايد راه بدهند که به ايران بيايد. بقيه هم که ميخواهند به عنوان يک حرکت به اصطلاح آشتي جويانه برگردند، مانعي ندارد. خودشان رفتهاند، خودشان هم برميگردند. ديدند که رفتنشان هيچ اهميتي ندارد...»ایشان تاکید کردند: «... کساني که ميخواهند با ايران ارتباط داشته باشند، بايد بدانند که اگر ارتباط، ارتباط استکباري شد، ملت ايران پس خواهد زد.»
امام در تاریخ 11 دی 1358 از مردم آذربایجان خواستند خود را از این لکههای آلوده پاک و مبرا نمایند. به دنبال این موضعگیری امام، طیف وسیعی از مردم به خیابانها ریختند، به گونهای که در تهران حدود 2 میلیون نفر در مقابل سفارت آمریکا گرد هم آمدند و عملکرد حزب خلق را همسو با برنامهها و سیاستهای آمریکا و رژیم صهیونیستی دانستند.
امام خمینی در مورد اقدام تروریستی فرمودند: «این ملت را با ترور نمیشود عقب راند... آن کوردلانی که گمان کردهاند که جمهوری اسلامی با نبود چند نفر از بین خواهد رفت و سقوط خواهد کرد، آنها افکارشان، افکار اسلامی نیست... افکار مادی [است] و برای دنیا کار میکنند... ملت ما آرام است، دلش مطمئن است به اینکه وقتی که این شهدا نباشند به جای آنها، داوطلبانی برای شهادت حاضر در صحنه هستند...»
... روز 9 تير تشييع پيكرهاي شهدا با حضور انبوه مردم، در صفحه اول مطبوعات همراه با تصاويري گويا، اين گونه انعكاس يافت: «خشم و خروش ميليوني مردم عليه آمريكا در تشييع جنازه 72 شهيد بزرگ انقلاب» روزنامهها به نقل از امام از نقش مردم در حل بحران پیش آمده نوشتند: «امواج شكننده ملت هر كمبودي را جبران خواهد كرد.»
در سال 1358، اقدام سفارت امریكا در فراری دادن مقامات رژیم پهلوی و تلاش برای پناه دادن به محمدرضا پهلوی، شناسایی جاسوسان آمریکایی و عوامل داخلی آنها، مدیریت آشوبهای داخلی توسط سفارت و... خشم مردم انقلابی ایران را برانگیخته بود. به طوری که دانشجویان پیرو خط امام در 13 آبان سفارت امریکا را تسخیر کرده و به توطئهچینیهای سفارت امریکا در ایران پایان دادند.
روزنامه ایندیپندنت چاپ انگلیسی نیز با اشاره به 3 رویداد، انتشار اسناد جدیدی توسط ویکی لیکس، ترور دانشمندان هستهای ایران و انتصاب رئیس جدید موساد مینویسد: «این وقایع ظاهرا نامرتبطاند اما افشای اسناد وزارت خارجه آمریکا درباره نگرانی این کشورها از برنامه هستهای ایران، ترور مرموزانه یک دانشمند هستهای ایران در تهران و مجروح شدن یک دانشمند دیگر و انتصاب تامیر پاردو به عنوان رئیس موساد، بین این رویدادها ارتباط برقرار کرده است.»
متعاقب تحصن نمایندگان، محمد رضا خاتمی و بهزاد نبوی سخنرانیهایی در راستای متشنجکردن اوضاع انجام دادند. محسن میردامادی هم رد صلاحیت کاندیداها را «کودتای غیرنظامی» اعلام کرد. این سخنان اندکی بعد با پوشش گسترده رسانههای بیگانه نظیر بیبیسی مواجه شد.
اولین تحریم اقتصادی آمریکا علیه ایران در سال 1980 در واکنش به گروگانگیری سفارت آمریکا انجام گرفت. این تحریم قرارداد فروش صدها میلیون دلار تجهیزات نظامی را که در زمان محمدرضا پهلوی به امضا رسیده بود، لغو و فروش تجهیزات نظامی به ایران را غیر قانونی نمود، 12 بیلیون دلار داراییهای دولت ایران در آمریکا را مصادره نمود و کلیه مبادلات تجاری بین ایران و آمریکا را ممنوع کرد.
اسفندماه 81 ،«محمد البرادعی» مدیرکل سابق آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سفر به ایران، ضمن بازدید از تاسیسات ھستهای، تایید کرد تاسیسات نطنز و اراک، استفادهای صلحآمیز داشته و ادعاھای مطرحشده درباره استفاده غیرصلحآمیز ایران از این تاسیسات، غیرقابل استناد است.
از نیمه دوم سال 1362 مجموعه حملات موشکی سنگینی توسط صدام آغاز شد که گستره آن بیش از گذشته بود و ناامنی را در شهرهای مختلف ایران تشدید کرد. از این تاریخ تا حوالی پایان جنگ در سال 67، حملات موشکی رژیم بعث عراق و ایران در پنج بازه زمانی به اوج خود رسید که به «جنگ شهرها» مشهور شد.
امام خمینی به عنوان تنها فرد مورد اطمینان برای اداره رهبری جامعه شناخته شده بود و موافقان و مخالفان داخلی و خارجی هیچکونه تصوری از شرایط رهبر پس از امام نداشتند. این مهم در حالی بود که دشمنان خارجی و ایادی آنها هر لحظه مترصد اعلام خبر رحلت امام خمینی در آن سالها بودند تا شاید آرزوی آنها برای فروپاشی نظام جمهوری اسلامی ایران و تسلط دوباره آنها بر منافع ملی ایران محقق شود.
حضور مردم در صحنه که به خنثی شدن نقشه فتنهگران ختم شد از دید رسانههای خارجی نیز پنهان نماند... خبرگزاري فرانسه نیز گزارش داد دهها هزار نفر برای انجام تظاهراتی در حمايت از نظام اسلامی ايران در پی شش روز تظاهرات غيرقانونی در مركز تهران گرد هم آمدند. به گزارش اين خبرگزاری شعار "جانم فداي رهبر" از شعارهای اصلی روز 23 تیر بود. این خبرگزاری همچنین گزارش داد که مردم خشم خود را از امریکا و اسرائیل نیز اعلام کردند.
پس از طرح لایحه قصاص توسط شورای عالی قضایی و تقدیم آن به مجلس، مخالفتهایی از سوی جبهه ملی علیه آن لایحه به عمل آمد؛ جبهه ملي كه رويكردي ليبرالی داشت با این بهانه که این لایحه مغایر حقوق بشر است به مقابله با نظام پرداخت و با «سبّ به قرآن و سب به اسلام و غیرانسانی خواندن حکم قصاص» مردم را به شورش خیابانی علیه این لایحه فراخواند و روز 25 خرداد 1360 را روز موعود تعیین کرد.
یکی از کارهایی که بنیصدر در راستای تفرقهافکنی انجام میداد، ایجاد جدایی میان نیروهای نظامی بود. وی نهایت تلاش خود را میکرد تا بین ارتش و سپاه فاصله بیندازد. علی جنتی با اشاره به شرایط جنگ درباره اینگونه اقدامات بنیصدر میگوید: «همه میگفتند بنیصدر اجازه نمیدهد مهماتی که دست ارتش است در اختیار سپاه قرار گیرد.»
ولادیمیر کوزیچکن، رابط اصلی سفارت شوروی و سازمان کا.گ.ب با حزب توده بوده در مورد این طرح میگوید: «حزب توده با اعلام پشتیبانی از جمهوری اسلامی میکوشد خود را به رأس هرم قدرت نزدیک کند. این همان نقشهای بود که در مسکو طرح شده و به رهبران حزب توده ابلاغ گردیده بود. ولی کارها آنطور که مورد نظر و انتظار مسکو بود پیش نرفت. در ایران هیچکس حزب توده را جدی نمیگرفت»