مرکز اسناد انقلاب اسلامی

برچسب ها - مهدوی کنی
تایپوگرافی "طنین کتاب"
در جدیدترین قسمت تایپوگرافی "طنین کتاب" روایت آیت‌الله مهدوی کنی از صلابت و ایستادگی امام پس از فاجعه 7 تیر را می‌بینید و می‌شنوید.
کد خبر: ۷۸۶۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۱۱

چرا مطالعه تاریخ انقلاب مهم است؟
همزمان با فرارسیدن هفته کتاب، حمیدرضا آصفی مطالعه چند کتاب را به جوانان توصیه کرد.
کد خبر: ۵۳۲۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۵

راه علاج «بیماری فرهنگی» چیست؟
جواد شمقدری به مناسبت فرارسیدن هفته کتاب مطالعه چند کتاب را به علاقمندان توصیه کرد و گفت: «من خودم کتاب صخره سخت را مطالعه کرده‌ام که کتاب خوبی بود. همچنین خاطرات زندانیان سیاسی قبل از انقلاب کتاب‌های خیلی خوبی است که از جمله می‌توانم به کتاب خاطرات آقای عزت شاهی و کتاب خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی اشاره کنم.»
کد خبر: ۵۳۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۷

سید یاسر جبرائیلی مطالعه کتاب «خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی » و «هشت سال بحران‌آفرینی اصلاح‌‌طلبان» را به جوانان پیشنهاد داد.
کد خبر: ۴۸۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۰۸

در گزارشی از ساواک در سال 1356 درباره دیدار آیت‌الله مهدوی کنی با آیت‌الله خامنه‌ای پس از آزادی از زندان آمده است: « شیخ مهدوی‌کنی از روحانیون تهران که مدتی در زندان بود پس از آزادی از زندان به مشهد مسافرت و با سید علی خامنه‌ای تماس گرفته است. شیخ عباس واعظ طبسی، عبدالکریم هاشمی‌نژاد، محمدرضا محامی، هادی خامنه‌ای و چند نفر دیگر از شیخ مهدوی‌کنی در منزل خامنه‌ای دیدن کرده و در مورد علل گرایش و انحرافات جوانان مسلمان به مکتب مارکسیستی بحث و گفتگو می‌نمایند و به این نتیجه می‌رسند که بایستی مذهب را در بین جوانان رواج داد تا از مارکسیست دوری نمایند.»
کد خبر: ۳۸۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۲۸

برشی از خاطرات آیت‌الله مهدوی‌کنی
آیت‌الله مهدوی کنی می‌گوید: امام به آیت‌الله منتظری فرمودند شما بنشینید با شما كار دارم. امام باز ایشان را به طور خصوصی نصیحت كردند. امام فرمودند شما دیگر چنین حرف‌هایی نزن. تا كجا شما می‌خواهید به این حرف‌هایی كه دشمن از آن سوء استفاده می‌كند ادامه بدهید. البته ما از آن جلسه بیرون آمدیم و ایشان به تنهایی نشستند، این را خود آقای منتظری نقل كردند، ولی پیدا بود كه این نصیحت را نپذیرفته بودند.
کد خبر: ۳۸۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۹

اینستاگرام مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر کرد،
اینستاگرام مرکز اسناد انقلاب اسلامی تصاویری از آیت‌الله مهدوی کنی را منتشر کرد.
کد خبر: ۳۸۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۸

ویژه‌نامه "جمعه سیاه"| برشی از خاطرات آیت‌الله مهدوی‌کنی
حدسی که آن زمان زده می‌شد این بود که دستگاه پهلوی می‌خواست از این جمع سوء استفاده کند و شاید مایل بود چنین جمعی پیدا شود و زهر چشمی بگیرد و لذا آنها بدون اعلام قبلی، به عنوان حکومت نظامی مردم را به رگبار بستند و فکر می‌کردند که این آخرین حرکتی است که مردم انجام می‌دهند و با این کار می‌توانند مردم را به تسلیم وادار کنند و انقلاب را سرکوب کنند.
کد خبر: ۳۴۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۱۷

11 شهریور 1360
کد خبر: ۳۴۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۱۱

برشی از خاطرات آیت‌الله مهدوی‌کنی
آیت‌الله مهدوی‌کنی در خاطرات خود می‌گوید: «آقای مطهری گفتند باید حالا صف‌هایمان را جدا کنیم ما با کمونیست‌ها هدف مشترک نداریم. دشمنی کمونیست‌ها با شاه روی یک جهت است و دشمنی ما با شاه روی جهت دیگر است. اصلا جهت، جهت واحد نیست. اگر الان جهت‌گیری‌های ما مشخص نشود، فردا که انقلاب ان‌شاءالله پیروز بشود، این‌ها می‌آیند و می‌گویند: «حاجی انا شریک». ملت ایران با اکثریتی قاطع با شاه مبارزه می‌کنند و همه مسلمان هستند. علما و روحانیت هم یک عده قلیلی از آن‌ها هستند، آن وقت شما همه را به یک صف می‌رانی و می‌گویی همه در یک صف قرار بگیرند؟ نه، این درست نیست. این اشتباهی است که شما مرتکب می‌شوید. آن وقت ما دیگر نمی‌توانیم صف‌هایمان را جدا کنیم. از الان باید صف‌هایمان جدا بشود. در عین حال که دشمن مشترک داریم، ولی مسائل اعتقادی و اصولی و جهان‌بینی باید مطرح بشود و الا از مقصد دور خواهیم شد.
کد خبر: ۲۷۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۱

برشی از خاطرات آیت‌الله مهدوی‌کنی
آیت‌الله مهدوی کنی می‌گوید: من پس از آشنایی با امام کتاب کشف‌الاسرار ایشان را خواندم. پس از مطالعه این کتاب درک کردم که ایشان با رژیم پهلوی سخت مخالف است، چون مطالب تندی علیه رضاخان در این کتاب آورده بود.
کد خبر: ۱۴۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۹

"خاطرات ناب"/ برشی از خاطرات آیت‌الله مهدوی‌کنی
فرمانده گاردی لوله ژ-۳ را به پیشانی من گذاشت.زن‌ها و بچه‌ها گریه می‌کردند و «یا امام زمان» می گفتند، چون بچه‌های من همراهم بودند، همه فریاد می‌کردند که بابا را کشتند، ولی نمی‌دانم چه شد که او مرا به عنوان سید خطاب کرد و شاید خدا خواست که او عمامه مرا سیاه ببیند. چون عمامه من سفید بود، در هر حال به من گفت: سید! اگر به خاطر عمامه جدت نبود الان مغزت را متلاشی می کردم.
کد خبر: ۵۲۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۱۲

تازه های کتاب