روایت محسن رفیقدوست از اولین گامهای موشکی شدن ایران
«از خواهش تا غرش» روایتی از تلخ و شیرین پرونده موشکی ایران است. محسن رفیقدوست که در دهه شصت وزارت سپاه را برعهده داشت در خاطرات خود که در گنجینه تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی به ثبت و ضبط رسانده است به اولین گامهای موشکی ایران اشاره میکند.
به روایت عفت شجاع همسر شهید صیاد شیرازی
چیزهایی که مربوط به اداره بود هیچ وقت منزل نمیآوردند فقط کارهای اداره را با آن انجام میدادند. حتی یک خودکار که مال اداره بود هیچ وقت توی خانه از آن استفاده نمیکردند. همانجا در اداره استفاده میکردند همانجا میگذاشتند. کیفشان برای اداره بود. یا ساعتی که به ایشان میدادند اجازه نمیدادند ما استفاده کنیم.
به روایت محمد عطریانفر
همزمانی مسئولیت در وزارت کشور به عنوان معاون وزیر و جریان آقای منتظری باعث آن می شود که روایت محمد عطریانفر شنیدنی و جذابتر شود. چرا که وی به عنوان معاون سیاسی و همچنین از افراد نزدیک به عبدالله نوری که در آن مقطع درگیر پرونده آیتالله منتظری بوده، روایت قابل تاملی بیان میکند.
به بهانه سالروز درگذشت آیتالله کاشانی
دکتر محمود شروین از نزدیکان آیتالله کاشانی در خاطرات خود از دیدار جالب آیتالله با هدنرسن سفیر وقت امریکا در ایران میگوید. در این مذاکرات آیتالله گله و ایرادات حقهی ملت ایران را از سیاست آمریکا - که در قضیه ی نفت همه جا از انگلیس حمایت کردهاند- بیان داشته و خاطرنشان ساخت که تنها راه جلب افکار عمومی ایران این خواهد بود که آمریکا در سیاست خود تغییر فاحشی به نفع ایران بدهد.
به روایت علی امینی
انتخابات نمایشی و فرمایشی دوران پهلوی علاوه بر اینکه با تخلف و تقلب گسترده همراه بوده، عدم اقبال عمومی را هم به همراه داشته است. علی امینی که در دوران رژیم پهلوی سمت نخستوزیری را بر عهده داشت در خاطرات خود روایت جالبی از نحوه برگزاری انتخابات و دلیل عدم مشارکت مردم را مطرح کرده است.
به بهانه انتشار خاطرات قاضی چارلز براور درباره پرونده ایران - کنترا
پس از افشای ماجرای مکفارلین یا همان ایران-کنترا در ایالات متحده که رسوایی بزرگی برای رونالد ریگان به بار آورد، سناتور ایالت تگزاس، جان تاور مسئولیت یافت که هیئت تحقیق و تفحصی در باب میزان اطلاع و نقش رونالد ریگان در ماجرای ایران-کنترا تشکیل دهد. این کمیسیون گزارش خود را در تاریخ ۲۶ فوریه ۱۹۸۷(۷ اسفند ۱۳۶۵) اعلام کرد.
خاطره ناطقنوری از مسئله سلمان رشدی در سیاست خارجی؛
گفتم: «ببینید آقای فیشر، میگویید آزادی است، یک نویسنده به پیغمبر فحش بدهد، ما حالا فحش به پیغمبر را هم جواب میگوییم، اما امام ما هم آزاد بود فتوایش را بدهد. شما چرا از فتوا ناراحت میشوید. تنها امام هم نیست که این فتوا را دادهاند. قبل از امام، علمای پاکستان فتوا دادند و برای این کار شهید دادند. در عربستان هم فتوا دادند. امام هم نظرشان را دادهاند، چرا شما از این ناراحتید
خاطرات منتشرنشده حسن روحانی
حسن روحانی از اعضای وقت هیئت مذاکرهکننده ایران در خاطرات خود که در گنجینه تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی ثبت و ضبط کرده است به روایت مسئله اروند پرداخته است.
خاطرات شنیده نشده حجت الاسلام پورمحمدی از دوران مبارزات انقلاب؛
رفتیم سراوان که آنجا از مرز عبور کنیم و به پاکستان برویم. آنجا اول رفتیم دیدن آیتالله خامنهای، چون قبل از این هم یک دور رفته بودیم، دوباره رفتیم ایرانشهر به دیدن ایشان، از آنجا آمدیم سراوان که به مرز برویم. رفتیم خدمت ایشان گفتیم داستان این است، گفت خیلی خوب است، خیلی کار خوبی است، یک پولی هم ایشان به ما دادند و گفتند این پول هم همراه شما باشد و بروید.
روایتی از روزهای زندان
یکی از تفریحهای ما این بود که ساعتی دور هم مینشستیم و بنا میگذاشتیم که هرکس یکی دو شعر با صدا بخواند. برای بعضی از دوستان، خواندنِ با صدا سخت بود، ولی با اصرار همه را وادار میکردیم و زمینه جالبی بود. در نظر بگیرید که آواز خواندن آقایان طالقانی و منتظری چه صحنه دلپذیری میسازد!
اسدالله بادامچیان از مبارزان نهضت اسلامی و یکی از شاهدان عینی ماجرای فیضیه در فروردین 1342 طی گفتگویی با پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی به مشاهدات خود در آن روز اشاره کرده است.
به بهانه سالروز درگذشت بنیانگذار طب کودکان ایران
تا صحبت پدرم تمام شد یک مرتبه آقا بلند شد و آمد مرا بوسید، رو کرد به پدرم و فرمود: نه تنها جایز بلکه واجب است که ایشان طب بخواند.
به بهانه فرار محمدرضا پهلوی
یادداشتهای روزانه علم در 26 دی ماه 1355 - که در آن روزها دوره بیماری را سپری میکرد- سراسر هشدار و انذار به شاه بود. علم در آن نامه که دو سال پیش از فرار محمدرضا پهلوی برای او فرستاده بود به علل نارضایتی عمومی از جمله بیبرقی، خرابی تلفن، نبود خواربار، بیاعتنایی به درخواستهای مردم، مقررات خلقالساعه و گرانی نرخها اشاره می کند.
دیدگاه | دکتر علی خرم
علی خرم دیپلمات اسبق وازرت امور خارجه در خاطرات خود که در گنجینه تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی ثبت و ضبط شده است با تشریح ماهیت منافع ملی هر کشور به این سوال پاسخ میدهد که آیا به روسیه میتوان اعتماد کرد؟
به بهانه سالروز شهادت سید حمید تقویفر
دیدم دختری از خانهشان فرار کرده است. به حاج حمید گفتم که او را به خانه خودمان ببریم اما حاج حمید گفته نه! تعجب کردم. او همیشه دستش در کارهای خیر بود و از این برخوردش ناراحت شدم. اما حاج حمید گفت این دختر را به خانه خودش میبریم. نگرانی دختر را رفع کرد و به سمت خانهاش راه افتادیم. وقتی رسیدیم، پدر دختر آمد که او را بزند اما حاج حمید آمد وسط و نگذاشت. به پدرش گفت تو نان حلال به این دختر دادهای که این دختر به جای هر جایی به خانه خدا پناه برده است. این را که گفت، پدرش نرم شد و دخترش را بغل کرد و بوسید.
تذکرات اردشیر زاهدی به محمدرضا پهلوی درباره جشن های 2500 ساله ؛
آمدند میلیونها خرج کردند بیش از هشتصدوپنجاه نهصد میلیون دلار خرج کردند و این اگر ما این خرج را میکردیم یک هزارمش را هم میخواستیم بکنیم تبلیغ بر علیه ایران بکنیم آنقدر موفقیت آمیز نبود تا اینکه با این عمل، در صورتی که میگفتند اینها تبلیغ است.
برگی از خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی
چه شیرین است زندگی در جامعهای که نزدیکانِ مسئولانِ ترازِ اولِ کشور، گمنام در کنار سربازان دیگر در سنگرهای جهاد شرکت کنند و در غم و شادی و رنج و رفاه با دیگران همراه و همساز باشند. همین حال و برداشت هم در روزهایی که مهدی، فرزند خودم در یکی از خطرناکترین خطوط جبهه در عملیات کربلای 2 شرکت داشت و هر لحظه احتمال شهادتش میرفت، داشتم. هنوز جزئیات و کیفیت شهادت مهدی عزیزت را نمیدانم و نخواستم از فرمانده محترم لشکرش آقای قاسم سلیمانی که پریروز در اهواز این خبر را به من داد، بیش از آنکه درباره سایر شهدا میپرسم، سوالی درباره مهدی بکنم.
در اولین جلسه فرماندهان نظامی ایران در همان عصر و شب حمله عراقیها، قرار شد با عملیات گسترده نیروی هوایی پاسخ محکمی به متجاوز داده شود. مهمترین هدف این عملیات که با حدود یکصد و چهل سُرتی پرواز در صبح روز دوم جنگ [و با کلمه رمز کمان۹۹] انجام شد نشان دادن توانایی و قدرت ارتش در وارد آوردن ضربهای مهلک و قاطع به دشمن متجاوز بود.
مسألهای که برای ما مهم بود این بود که فرماندهان نظامی در آنجا از من به عنوان رئیس مجلس خواستند که آمادگی آنها را برای دفاع از انقلاب و کشور خدمت امام بگویم و به ایشان اطمینان بدهم که ارتش آماده فداکاری در راه انقلاب و کشور است و درخواست کردند که قبل از زدن ضربه کاری متقابل به بعث عراق و اعاده حیثیت ارتش آتشبس و متارکه جنگ پذیرفته نشود.
روایت سقوط 6 / بهمن آبادیان
با توجّه به تمام منابع بسیار عظیمی که ایران در دست داشت نتوانست اینها را بهصورت صحیح manage [اداره] کند و وضع کشور را به جایی رسانده بود که بخش خصوصیاش کاملاً کنترل از دستش رفته بود. بخش دولتیش هم سازمان برنامه، اصلاً مسئولیّتی وجود نداشت. صحبت میکردیم با بخشهای مختلف مثلاً شهرسازی صحبت از میلیارها دلار میشد بدون این که بدانند که برای چه میخواهند این منابع را خرج کنند. یک حسی بود که حقیقتاً هیچ کسی در کنترل نیست در ایران، درست یک سال قبل از انقلاب.