پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ حبیبالله عسگر اولادی از مبارزان انقلاب اسلامی به واسطه اینکه در طول دوران اسارت خود در زندان رژیم پهلوی با برخی از اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) آشنایی داشت و با آنها در مورد مباحث مبارزات مناظره میکرد، خاطرات خواندنی و مهمی در رابطه با منافقین دارد. آنچه در ادامه میخوانید بخشی از کتاب خاطرات حبیبالله عسگر اولادی است که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است.
چرا امام خمینی در نجف با مجاهدین خلق برخورد جدی نکردند؟
حبیبالله عسگراولادی درباره ملاقات یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) با امام خمینی در نجف و نحوه برخورد امام با وی میگوید: در آن شرایط که در زندان مشهد بودیم، یکی از رهبران سازمان مجاهدین خلق همراه یکی از اسلامشناسان مورد اعتماد حضرت امام، در نجف خدمت امام میرسد. آن اسلامشناس مورد اعتماد حضرت امام، خدمت امام عرض میکند که او یکی از کادر مجاهدین خلق است و آمده خدمت شما مطلبی دارد.
این شخص به امام میگوید که در ایران همه ما را تأیید کردند؛ مراجع تقلید ما را تأیید کردهاند؛ آقای شریعتمداری ما را تأیید کرده است و تعدادی از علما را نام میبرد که آنها ما را تأیید کردهاند و اگر شما هم ما را تأیید کنید، کار تمام است.
در اینجا من برای نسل جوان میخواهم از دوراندیشی و تیزبینی امام بگویم تا یادگار بماند؛ امام در جواب این شخص -بنابر نقل- فرمودند: شما باید از من خیلی متشکر باشید که شما را نمیکوبم، شما را باید کوبید. من برای این شما را نمیکوبم که تعداد زیادی از جوانان ما فریب شما را خوردهاند؛ ما باید کاری کنیم که این فریبخوردهها نجات پیدا کنند.
امام در نجف اشرف با اینها برخورد جدی نکردند تا شاید عدهای از افراد فریب خورده به خود بیایند و البته عدهای به هوش آمدند. خیلی از نیروهای مخلص صدر انقلاب از کسانی بودند که در دورهای فریب اینها را خورند و امام مجال دادند که اینها به آغوش اسلام و ایران اسلامی و امت بازگردند و بازگشتند.
خاطره عسگراولادی از "نماز تاکتیکی" مجاهدین خلق در زندان
مرحوم عسگراولادی درباره ظاهرسازی و نفاق اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در زندان میگوید: در زندان مشهد همراه اعضای سازمان مجاهدین خلق افرادی همچون طلاب، دانشجویان و کسبه متدین، دستگیر شده و به زندان میآمدند. در بین اینها فردی به نام آقای مجد بود که بعد از انقلاب هم مدت کوتاهی در بسیج خدمت میکرد و امام جماعت اعضای مجاهدین شده بود. ایشان قرائت خیلی سختگیرانهای در نماز داشت مثلا مد "والضالین" را خیلی میکشید.
یک روز که نماز به والضالین رسید، خیلی طول داد؛ ناگهان یک دکتری از بین صف جماعت با ناراحتی گفت: این مسخرهبازیها چیست؟ چرا مسخرهبازی درمیآورید؟ شما به ما گفتید تاکتیکی نماز بخوانید. این نماز تاکتیکی نیست. هنوز سخنان وی تمام نشده بود که خود مجاهدین خلق ریختند و جلوی دهان او را گرفتند.
این را برای نسل جوان میگویم که بدانند چه شد که خیلیها فریب خوردند و میخوردند. چگونه مفسدین آمدند بنایی را به دروغ تأسیس کردند، به روحانیت دروغ گفتند، به مردم دروغ گفتند، به مراجع دروغ گفتند، به دانشجو دروغ گفتند، به طلبه دروغ گفتند، به متن مردم دروغ گفتند و فریب دادند و براساس همین دروغها تعدادی از جوانان ما در دنیا سردرگم شدند. اینها به همه کس دروغ گفتند.