پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ روز 21 فروردین 1344، شاه توسط یکی از سربازان گارد، در مقابل کاخ مرمر مورد سوءقصد قرار گرفت اما از این حادثه جان به در برد. سربازی که قصد ترور شاه را داشت، در دم کشته شد. این دومین بار بود که شاه مورد سوءقصد قرار می گرفت. اما این حادثه چگونه طراحی شد؟ حجت الاسلام والمسلمین روح الله حسینیان در کتاب «چهارده سال رقابت ایدئولوژیک شیعه در ایران» درباره ترور شاه در سال 44 می نویسد:
سازمان انقلابي حزب توده ايران در آذر 1343 در تيرانا پايتخت آلباني، فعاليت خود را اعلام كرد. اين سازمان ايدئولوژي خود را ماركسيسم - مائوئيسم و خطمشي خود را مبارزه قهرآميز اعلام نمود. تشكيل سازمان در واقع اعتراض نيروهاي جوان به حزب توده بود كه مشيي سازشكارانه برگزيده بود.
اولين اقدام عملي سازمان، اعزام يك گروه به رهبري پرويز نيكخواه به ايران بود. پرويز يك دانشجوي ايراني در انگليس بود كه از طرف سازمان مأمور شد تا براي مطالعه و تهيه برنامه براي شورشهاي دهقاني و جنگهاي پارتيزاني به سبك كاسترو به همراه چند تن ديگر به ايران سفر كند. پرويز همراه فيروز شيروانلو به ايران آمد و مهندس احمد منصوري و منصور پوركاشاني نيز به آنها پيوستند.
اولين اقدام گروه، برنامهريزي يك كوهنوردي براي شناسايي روستاها براي عمليات پارتيزاني بود. اعضاي گروه هر كدام به شغلي مشغول و با افراد مخالف رژيم آشنا ميشوند. مهندس منصوري با فردي به نام احمد كامراني آشنا ميشود. كامراني، در دوران مدرسه خود با شخصي به نام رضا شمسآبادي دوست شده بود كه در آن زمان سرباز گارد و از محافظين كاخ مرمر بود. رضا كه در يك خانواده مذهبي، ولي بسيار فقير بزرگ شده بود، كينهاي وصفناشدني از شاه در دل داشت و تصميم گرفته بود كه از موقعيت خود استفاده كند و شاه را به قتل برساند. رضا تصميم خود را با كامراني در ميان ميگذارد. كامراني اين خبر را به نيكخواه و منصوري ميدهد و هر دو با آن مخالفت ميكنند؛ زيرا پيامد اين عمل را هرج و مرج ميدانستند؛ امّا چون شمسآبادي عضو گروه نبود، تصميم خود را در صبح 21 فروردین 1344 عملي ميكرد. شاه از اين حادثه جان سالم به در برد، ولي دو درجهدار محافظ وي به قتل رسيدند. استوارساري و باباييان نيز شمسآبادي را از پاي درآورد.
به دنبال پيگيري نيروهاي امنيتي پيرامون رفت و آمدهاي شمسآبادي، كامراني بازداشت ميشد و سپس اعضاي گروه نيكخواه دستگير گرديدند. رژيم شاه كه سعي داشت همه اقدامات ضد رژيم را به گروههاي كمونيست نسبت دهد، بهانه خوبي بهدست آورد و با تبليغات پرسروصدا خبر دستگيري يك گروه ماركسيستـ مائوئيست را اعلام كرد. متهمين در دادگاه نظامي محاكمه شدند و سرانجام دادگاه تجديدنظر در آذر1344 پرويز نيكخواه را به ده سال، منصور پوركاشاني را به هشت سال و فيروزشيروانلو را به پنج سال زندان و احمد منصوري و احمد كامراني را به اعدام محكوم كرد. منصوري و كامراني بعداً مورد عفو قرار گرفتند.
شيروانلو پس از يك سال و نيم زندان مورد عفو قرار گرفت و در دفتر هنري فرح مشغول به كار شد. پرويز نيكخواه پس از پنج سال حبس با نوشتن نامه، مقاله و مصاحبه راديو تلويزيوني به يكي از مهرههاي رژيم تبديل و مسئول برنامهريزي تلويزيون ايران شد و اين گونه سازمان انقلابي در اولين مأموريت خود شكست افتضاحآميزي را تحمل كرد.
اما بزرگترين ضربه معنوي بر سازمان در سال 1357 اتفاق افتاد. در اين سال چين روابطش را با غرب گسترش داد و با رژيم شاه روابط حسنه برقرار كرد. نيروهاي سازمان انقلابي كه روزي به همين خاطر شوروي را سرزنش و از چين دفاع ميكردند و به همين علت از حزب توده منشعب شده بودند، از اين تغيير سياست چين بسيار سربهزير و متحير شدند. اين عامل نيز بر بحران شكستهاي بيافتخار و افتضاحآميز افزود و سازمان انقلابي حزب توده را در سردرگمي فرو برد.