پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ روز 28 مرداد 1332، به محض وقوع کودتا، علاوه بر تهران، شهرهای دیگر نیز در همان روز آثار کودتا را مشاهده کردند. روز 28 مرداد 32 وقتی خبر سقوط دولت مصدق به سبزوار رسید، بلافاصله گروه اوباش و شاهدوستان به خیابان ریختند.
در گزارش فرمانداری سبزوار از وقایع این روز آمده است:« ساعت 16 روز 1332/5/28 كه بوسيله راديو خبر راجع به قيام ملي در طهران و سقوط دولت دكتر مصدق و نخست وزيري تيمسار سپهبد زاهدي پخش گرديد دفعتاً احساسات شاهپرستي مردم سبزوار به قليان آمده و دسته دسته در خيابان تجمع و پس از يك ساعت دستهجات كوچك بصورت اجتماع بزرگ چند هزار نفري بيرون آمده با وسائل نقليه و پياده و در دست داشتن تمثال مبارك اعلیحضرت همايون شاهنشاهي به دادن شعارهاي زنده باد شاهنشاه محبوب ايران و پاينده باد دولت تيمسار سپهبد زاهدي مشغول به تدريج اين احساسات بيشائبه به حد اعلاي خود رسيده و در مقام تنبيه و مجازات خائنين توده برآمد...»
اوباش و اراذل که در گزارش فرمانداری سبزوار با لفظ «مردم» معرفی شدهاند، در این روز خرابی بسیاری در سبزوار به وجود آوردند. احمد سخنور به یاد می آورد: «... وقتی آمدم داخل خیابان، جمعیت اراذل و اوباش ریختند و کتابفروشی ها را تاراج کردند، حتی قرآنها را پرت میکردند، طرفداران شاه بودند. آنها هر کس را که توانستند زدند و با هر کسی دشمنی داشتند او را مورد ضرب و شتم قرار دادند. آنها همچنين به نفع شاه شعار میدادند.»
محمد علیمحمدی نیز در خصوص واقعه روز 28 مرداد در سبزوار چنین میگوید: « در سال 1332 یادم هست که گفتند شهر شلوغ شده، در اثر درگیریها بین طرفداران شاه و طرفداران نهضت شیشههای مغازهها و ادارات شکست. به مغازه ها حمله میکردند... وضعیت طوری شده بود که در همین سبزوار که مرگ بر شاه میگفتند، فردا ورق برگشت و از همان مصدقی که از او حمایت کرده بودند، به او فحش و ناسزا میگفتند. در عرض 24 ساعت قضیه برعکس شد...» در این روز همچنین جمعی از طرفداران شاه با همراهی اراذل و اوباش به چاپخانه روزنامههای اسرار شرق و جلوه حقیقت یورش بردند و پس از غارت اموال، آنجا را به آتش کشیدند.
حمید سبزواری شاعر نام آشنای کشورمان به یاد می آورد که: «... کودتای 28 مرداد که شد، ما چه کشیدیم و چه دیدیم. مزدوران به خانه ریختند و غارت کردند و چه نوامیس که بر باد رفت و چه فتنههایی که پیش آمد؛ این را دیگر خدا میداند که مردمي كه در مبارزات آن زمان دست داشتند از چپ و از راست، از مؤمنین و معتقدین به اسلام گرفته تا دیگران یعنی هر کس که مخالف با مسائل دربار و فروختن منافع ایران به بیگانه بود، چهها کشیدند. خدا میداند. بعد هم تبعید آمد و زندان آمد.... پس از کودتای 28 مرداد چه خانوادههایی که پریشان شدند، افرادی که در این جریان نابود شدند و من دیگر آنها را ندیدم...» او در جای دیگری از خاطراتش ذکر میکند: «...بعد از کودتا همه را با چوب راندند. بسیاری را به عنوان اینکه تودهای هستند از کار برداشتند...»
منبع: کتاب انقلاب اسلامی در سبزوار؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی