پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آیتالله سید محمود طالقانی از پیشگامان مبارزه با رژیم پهلوی و اولین امام جمعه تهران پس از پیروزی انقلاب اسلامی در 19 شهریور ماه 1358 دار فانی را وداع گفت.
حسن روحانی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ و منتشر شده است در رابطه با رحلت آیتالله طالقانی میگوید: مرحوم طالقانی پس از اقامهی هفت نماز جمعه كه آخرین آن روز جمعه شانزده شهریور در كنار مزار شهدای هفده شهریور در بهشتزهرا برگزار شد، به علت بیماری پس از یک عمر مبارزه و جهاد با نظام ستمشاهی در بامداد نوزده شهریور در 68 سالگی به سرای باقی شتافت و مردم ایران را سوگوار كرد. فوت مرحوم طالقانی مردم را غافلگیر كرد و همه را به خیابانها كشاند. مردم در تشییع جنازه و مراسم یادبود ایشان، حضور بسیار گسترده و بیسابقهای داشتند و نشان دادند تا چه اندازه به آقای طالقانی علاقهمند هستند.
در تشییع جنازهی مرحوم طالقانی، خود شاهد بودم كه چگونه جوانان به سر و سینهی خود میزدند و اشک میریختند. امام به مناسبت فوت آقای طالقانی اطلاعیهای صادر و از وی با عنوان ابوذر زمان یاد كرد و نوشت: «او برای اسلام به منزلهی حضرت ابوذر بود». تشبیه امام بسیار جالب و معنیدار بود، زیرا وقتی با دقت به زندگی مرحوم طالقانی نگاه كنیم، میبینیم ایشان مانند ابوذر، مجاهدی ساده زیست و فریادگری شجاع و تسلیمناپذیر بود و در راه مبارزه با ظلم و استبداد، زجر فراوان كشید. امام 23 شهریور در مدرسهی فیضیه به مناسبت درگذشت آقای طالقانی سخنانی ایراد كرد و در آن به روحانیبودن ایشان اشاره نمود و فرمود: اینكه مردم شعار میدادند «ای نایب پیغمبر ما جای تو خالی» برای این بود كه مردم آقای طالقانی را نایب پیغمبر و مبلّغ اسلام میدانستند. امام از فوت آیتالله طالقانی برای آگاه كردن مردم، به خوبی بهرهبرداری نمود و مانع سوءاستفاده منافقین و دیگر گروهکها از آن عالم مبارز شد.
مرحوم طالقانی نمایندهی مردم تهران در مجلس خبرگان بود و به سبب ضعف و بیماری گاهی نمیتوانست در جلسات مجلس خبرگان شركت كند. روزهایی كه ایشان در جلسهی علنی مجلس شركت نمیكرد، گروهکها از غیبت ایشان سوءاستفاده میكردند و در نشریات خود مینوشتند كه چرا پدر طالقانی به مجلس نرفته است و آن را نشانهی عدم رضایت ایشان از روند فعالیت مجلس خبرگان به مردم عنوان میكردند. روزنامهی مجاهد و دیگر نشریات در این باره و موارد دیگر هیاهو میكردند و به شایعات، دامن میزدند. البته شایعهپراكنی و نشر مطالب خلاف واقع منحصر به این مورد نبود و سراسر نشریات آنان پر از دروغ، توطئه و حركت به نفع بیگانگان بود و به همین دلیل در نهایت امام به دادستان انقلاب دستور دادند تا اینگونه نشریات را كه حدود 22 روزنامه و نشریه بودند توقیف و از انتشار آنها جلوگیری به عمل آید.