یك عده از بچههای بسیجی كه آن زمان به عنوان نیروی ذخیره بودند و افراد حزبا... و همچنین تعدادی از پاسداران را به صورت كارگر وارد هتل كردم و برنامهای كه در دست این افراد داده بودم این بود که آنها به عنوان کارگر در مقابل دانشجویانی که حدود سی و چهل نفری بودند و قرار بود در مقابل هتل متحصن شوند شعار دهند که ما به عنوان کارگران هتل حق داریم که این مکان را تصرف کنیم...
کد خبر: ۶۶۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۷
بازخوانی محاکمه سران رژیم پهلوی در دادگاههای انقلاب؛
خسروداد نیز در اعترافاتش گفت: از من غولی ساختهاند و هر غلطی که شاه در این کشور میکرد بهنام من قلمداد مینمود و ما هم قدرت دفاع از خودمان را نداشتیم. خلخالی در واکنش اظهار داشت: «شما فرمانده هوانیروز بودی و دستور قتلعام مردم قم، اصفهان، شیراز و تهران را صادر کردی و نمیتوانی خود را تبرئه کنی». خسروداد نیز در واکنش مدعی شد شاه، فرح، اشرف و مادر فرح دستور کشتار مردم را صادر میکردند.
در این بین، پیرمردی درحالی که شمشیری قدیمی را در دست گرفته بود و آن را با هیجان به حرکت درمیآورد، تکبیرگویان و با شعار حماسی، آمادگی خود را برای دفاع از امام، اعلام میکرد.
امروز اگر انقلاب پابرجاست و در برابر زورگویی دشمنان عقبنشینی نکرده، به لطف ایثارگریهای مردم است. آنچه که امروز در این زمینه اتفاق افتاده میسر نمیشد مگر با صبر و شکیبایی و پایداری مردم. ملت ما همیشه در مواقع لزوم در صحنههای حساس حاضر بودند. امروز این احساس وظیفه مردم، نه تنها نسبت به گذشته کمتر نشده بلکه روز به روز بیشتر هم شده است. نمونهای از آن، جمعیت انبوهی است که در تشییع پیکر قهرمان ملی حاج قاسم سلیمانی شرکت کردند. مردم با حضور در تشییع پیکر این سردار سرافراز اسلام بار دیگر وفاداری خود به آرمانهای انقلاب را ثابت کردند. از این رو از جانب رهبری و مردم، به هیچ وجه عدول از شعارهای اولیه انقلاب را مشاهده نمیکنیم؛ بلکه دعوت به پافشاری بر شعارهای انقلاب را شاهد هستیم.
عبدالله جاسبی نیز میگوید: «کلاهدوز در شب 21بهمن نه تنها تانکها را از کار انداخته بود بلکه بسیاری از ادوات جنگی را هم دستکاری کرده بود و با این عمل جسورانه خود در حقیقت بخشی از دستگاه نظامی رژیم پهلوی را خلع سلاح کرده بود.»
شهید کلاهدوز در شب 21 بهمن نه تنها تانکها را از کار انداخته بود، بلکه بسیاری از ادوات جنگی را هم دستکاری کرده بود و با این عمل جسورانه خود در حقیقت بخشی از دستگاه نظام رژیم پهلوی را خلع سلاح کرد
قاطعیت و سازشناپذیری یکی از ویژگیهای مهم امام خمینی بود که از ایشان رهبری بیبدیل و موفق ساخت. امام از همان ابتدای نهضت، هرگونه سازش با رژیم و حامیان آن را محکوم میکردند. در ماههای منتهی به پیروزی انقلاب نیز ایشان در مواجهه با برخی سیاسیون که پیشنهاد سیاست «گام به گام» را مطرح میکردند، به شدت مخالف بودند. علاوه بر این ایشان به واسطههای بینالمللی هم که حامل پیشنهاد سازش بودند، با قاطعیت پاسخ رد میدادند. سرانجام، این سازشناپذیری امام خمینی بود که راه را برای ساقط کردن نظام 2500 ساله شاهنشاهی هموار نمود و این مهم در 22 بهمن 1357 محقق شد.
افرادی که برای تصرف پاسگاه رفته بودیم حدود 20- 30 نفر بودیم که پس از رسیدن در سمت مقابل پاسگاه ایستاده و از طریق بلندگوی دستی از نیروهای پاسگاه خواستیم که خود را تسلیم کنند. بعد از گذشت مدتی مشاهده شد که مقاومتی از سوی نیروهای پاسگاه صورت نگرفت و آنها با پائین کشیدن پرچم شاهنشاهی، پرچم سفیدی را بالا بردهاند.
... کار من پخش اعلامیههایی در نیروهای مسلح بود و با اسم و امضاء «ارتش اسلامی انقلاب» نوشته و در منزل شهید عباس ناطق نوری در باغ فیض تکثیر و در پادگانها یا در واحدهای حکومت نظامی مستقر در سطح شهر توزیع و پخش میشد.
بعد از رژه و سرود و خواندن قطعنامه همافر ... به خمینی اظهار میدارد ما منتظر دستور شما هستیم و سپس خمینی سخنرانی نموده و اظهار داشته ما میخواهیم شما آزاد باشید و سرنوشت خودتان را خودتان تعیین کنید و امریکا در مملکت ما نفوذ نداشته باشد و شما که به ما و قرآن پیوستید موفق باشید و شما سرباز امام زمان هستید بقیه باید به شما بپیوندند و سپس همافر ... به خمینی اظهار میدارد به کوری چشم دولت طاغوتی. سپس رو به همافران نموده و اظهار میدارد کلاهها را به سر بگذارید و عکاسها از پشت سر عکس بگیرند و سپس همافر نامبرده مسیر میدان ژاله، فوزیه و میدان شهیاد را جهت راهپیمایی به همافران گوشزد مینماید و آنان را تشویق به راهپیمایی مینماید. شعار «ما همه سرباز توئیم خمینی گوش به فرمان توئیم خمینی» و «بازرگان، بازرگان حکومتت مبارک» را با بلندگو میخواند.
علیمحمد بشارتی میگوید: «همه وارد مدرسه شدیم. طولی نکشید که حضرت امام در جایگاه ظاهر شدند. ملاحیدر به مجرد مشاهدهی امام «ایست خبردار» داد. همهی نظامیان به حضرت امام ادای احترام کردند. آن روز یک روز تاریخی و ماندگار شد. از آن به بعد تلاش رژیم برای مخدوش کردن حضور نظامیان در مدرسهی علوی به جایی نرسید...»
«امام (ره) بعد ازاحوالپرسی سراغ پدرم را گرفتند و گفتند: من 200 هزار تومان به حاج عبد بدهکارم. ما فهمیدیم آقا نمیدانند علاوه بر عباس و کاظم و رسول، پدر و پنج برادر دیگر هم توسط حزب بعث به شهادت رسیدهاند. بعد از شنیدن خبر شهادت، زمزمه امام بود که سکوت فضای خانهشان در جماران را شکست؛ «انا لله و انا الیه راجعون... بغض مادرم ترکید. امام با حال دگرگونشده به مادرم گفت: شما بر گردن ما حق دارید».
در پاریس هنگامی که این پیغامها را به محضر مبارک استاد [امام] رساندم امام دو دست مبارکشان را بالا بردند و گفتند: «اسلحه ابداً، پیغام من را به آنها برگردان و برسان و بگو اصلاً نه بخرید[اسلحه]، نه جمع کنید و نه نگه دارید، ما از سال 41 که این حرکت را شروع کردهایم تا الان که دیگر وقت بازگشت ماست و حکومت میرود و نمیتواند بماند همهاش با بیان بوده، همهاش با مصاحبه بوده، همهاش با گفتار بوده، آنچه را هم که متعلق به من با خط و امضای خودم بوده، آنچه را هم که کمک مردم بزرگوار شهرستانها دارند به عنایت خودشان بوده است همچنین طومارهایی که مردم نوشتند و اعلام داشتند و برای ما فرستادند، به خودشان بوده است، انشالله ما موفق هستیم و احتیاجی به اسلحه و جنگ نداریم.
... ما یکی از ماشینهای مدرسه علوی را برداشتیم و رفتیم؛ تا جلوی نیروی هوایی رسیدیم و پیام امام را رساندیم، چند همافر که صورتشان را با ذغال سیاه کرده بودند که شناسایی نشوند، بلافاصله به سمت ماشین ما آمدند و به ما پیوستند...
ما شب نشستیم جلسه گرفتیم و تصویب كردیم كه حاجیها در میدان بیایند و با مشتهای گره كرده مرگ بر امریكا و مرگ بر اسرائیل بگویند.رئیس كل سازمان امنیت آنجا آمده بود دست ما را گرفته بود میگفت فلانی شما بگویید اینجا به هر مقامی میخواهند فحش بدهند اما نگویند مرگ بر امریكا! من به او گفتم صبر كن در كشور ما هم همین طور بود. یك عدهای میگفتند اگر بگویند "مرگ بر امریكا" آسمان به زمین میآید. صبر كن ببین!