پس از راهپيمايی در فلكه شهرداری ابتدا آيتالله ربانی شيرازی كه به عنوان نماينده امام خمينی از قم به شيراز آمده بود، پيام امام خمينی مبنی بر ضرورت كنارهگيری شاه و برقراری حكومت اسلامی را قرائت كرد. سپس حجتالاسلام مجدالدين محلاتی پيرامون نهضت اسلامی سخنرانی كرده و اظهار داشت: «ما خواستار برچيده شدن حكومت سلطنتی و ايجاد حكومت اسلامی به رهبری امام خمينی هستيم». آنگاه آيتالله دستغيب و سيدمجدالدين مصباحی به سخنرانی پرداختند.
در تبریز تظاهرات بزرگی با حدود پانصد هزار نفر از مردم آن شهر علیه رژیم برگزار شد. هدایت این حرکت بزرگ توسط آیت الله قاضی صورت میگرفت و شعارهای آن روز را آیتالله سیدحسن موسوی تبریزی به گوش مردم میرساند. در پایانِ تظاهرات نیز قطعنامهی پایانی راهپیمایی توسط حجت الاسلام معادیخواه خوانده شد. پس از قرائت قطعنامه، مردم در خیابانِ کمربندی به نماز جماعت ایستادند.
روز تاسوعای سال 1357 در تاریخ سیاسی و مبارزات ملت ایران روزی مثالزدنی و کمنظیر است. چراکه نشانگر همبستگی کامل مردم ایران در راه رسیدن به آرمانهای مذهبی و ملی آنان میباشد. در این روز مردم شهرهای مختلف با هماهنگی علما و روحانیون شهر خود دست به خیزش همگانی در نفی رژیم پهلوی زدند و با این تظاهرات محرم سال 1357 را آخرین محرم رژیم قرار دادند.
محرم سال 1357 برای روحانیون و وعاظ مبارز انقلابی این فرصت را فراهم نمود که علیه رژیم پهلوی صفآرایی نمایند. در این میان روحانیون شاخص مشهد علم مبارزه را در دست گرفته و با کمک مردم به برپایی مجالس روضه و سخنرانی در ماه محرم پرداختند. این حرکت علمای شاخص مشهدی موجب ترس و وحشت ساواک گردید.
در گزارش ارسالشدهی شيخان، رئيس ساواک خراسان، به فرماندهی ناحيهی ژاندارمری آن استان آمده است: اطلاعات واصله حاکی است که اکثر شبها روحانيان و طلبههای سبزوار به اتفاق چهارصد يا پانصد نفر از اهالی شهر به قراء و روستاهای اطراف شهر، عزيمت و در آنجا اقدام به سخنرانی و تحريک روستاييان مينمايند.» در ادامهی اين گزارش از ژاندارمری خواسته شده بود براي ممانعت از تحريک روستاييان بـه يگانهای مربوط آموزشهای لازم و کافی برای جلوگيری از تشکيل چنين اجتماعاتی داده شود.
دکتر مصدق در دوران نخستوزیری خود اشتباهاتی داشت؛ یکی از بزرگترین اشتباههای او اعتماد به آمریکا بود. او عقیده داشت برای مقابله با انگلیس میتوان روی آمریکا حساب کرد و از این جهت به کمک آمریکا چشم امید دوخته بود. اما این خوشبینی نتیجه مطلوبی برای کشور بههمراه نداشت.
جشن هنر شیراز که هر ساله توسط رژیم پهلوی برگزار میشد رفته رفته فرهنگ ایرانی را به ابتذال میکشید و بازتابهای گستردهای در جراید داخلی و خارجی داشت. پس از انتشار مطالب روزنامهها و نيز آگاهی علما و روحانيون از اجرای نمايشنامه «خوك، بچه، آتش» علما و روحانيون شيراز نيز به واكنش برخاستند. ابتدا آيتالله محلاتی در روز چهارشنبه بعد از اقامه نماز جماعت در مسجد مولا در خلال دعا میگويد: «خدا لعنت كند مسببين جشن هنر را، خداوند لعنت نمايد برگزاركنندگان جشن هنر را خدا لعنت كند شركتكنندگان در جشن هنر را و [مردم] همه با صدای بلند آمين میگويند».
بررسی تاریخ ازجمله 28 مردادماه 1332 نشان میدهد آمریکا، دولتی چون دولت مصدق را که بهظاهر نیمنگاهی هم به لیبرالیسم و مبانی فکری غربی داشت – تنها به خاطر هراس از احقاق حقوق ملت ایران، با ابزار غیردموکراتیکی چون کودتا ساقط کرد تا بار دیگر استبدا را مستقر نماید.