در بخشی از این سند آمده: «اکثر کارگران کارخانجات شرکت سهامی ریسندگی و بافندگی و شرکت سهامی مخمل و ابریشم کاشان از ساعت 15:00 روز جاری ضمن اعتراض به نقل مکان خمینی و پیروی از تعطیلی بازار دست از کار کشیده و محل کار خود را ترک نمودهاند...».
آیتالله مؤیدی میگوید: «... در آن جا هم طلبهها را تحریک میکردم که شب در دعا شرکت کنند. یک نفر را هم برای روضهخوانی تعیین میکردیم که البته روضهخوان بعد از هر دعا دستگیر میشد. البته او را در حرم دستگیر نمیکردند؛ چون ممکن بود بازتاب داشته باشد، لذا او را زیرنظر میگرفتند تا از حرم خارج شود و دستگیرش کنند.»
در بخشی از گزارش آمده: «..صحت خبر مورد تایید است ضمناً به موازات اغتشاشات اخیر در کشور مخالفتهائی از طرف تعداد قابل توجهی از ایرانیالاصلهای بحرین و حتی عدهای از بحرینیهای این کشور ... به حمایت از مذهب ولی در حقیقت با حکومت آل خلیفه بروز نمود که با اقدامات شدید مقامات امنیتی این کشور خنثی گردید.»
آیتالله اشرفی اصفهانی درباره ماجرای دستگیری خود به وسیله ساواک در مجله پیام انقلاب اظهار داشته :«با اوج گرفتن انقلاب و دعوت اینجانب و علمای محترم کرمانشاه مردم را به شرکت در تظاهرات و راهپیماییها در همان شبی که امام از عراق به پاریس هجرت کردند در نیمه شب ماموران ساواک مرا دستگیر و به زندان شهربانی کمیته تهران بردند و بعد از چند شب که من مریض شدم. از ترس اینکه یک وقت از بین نروم مرا آزاد کردند. البته علمای اینجا هم خیلی فعالیت کردند».
سلسله نشستهای معاونت پژوهشی این مرکزبا عنوان «مخالفت امام خمینی(ره) با نظام شاهنشاهی؛ از آغاز یا در روند شکلگیری نهضت اسلامی؟» در سالن همایش پژوهشکده مطالعات تاریخ انقلاب اسلامی با حضور حجتالاسلام و المسلمین سید حمید روحانی تاریخنگار نهضت اسلامی، دکتر جواد منصوری محقق و تاریخپژوه، دکتر حمیدرضا ملکمحمدی معاون پژوهشی مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، دکتر ابراهیم برزگر استاد دانشگاه، دکتر سجاد چیتفروش و جمعی از پژوهشگران و کارکنان مرکز اسناد انقلاب اسلامی برگزار شد.
طبق گزارشهای ساواک، آقای شریعتمداری در پاسخ تلفنی آیتالله قمی گفته بود: «از خمینی رفع محدودیت به عملآمده... در نشستی که با چند نفر از آیات تهرانی داشتیم آنها اظهار داشتند ما نه تنها مسئولیت تعطیل عمومی را نمیپذیریم، بلکه چنانچه اعلامیهای نیز بهنام آنها چاپ و توزیع شود تکذیب خواهند کرد.»
کد خبر: ۷۱۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۰
انتشار برای نخستین بار| برگی از خاطرات محمدحسن طریقتمنفرد
من در یك بیمارستان بزرگ 400 تختخوابی كار میكردم كه تمام كاركنان میآمدند در رستوران آنجا ناهار میخوردند و یك وجهی را میپرداختند. روز 22 بهمن 57 ما به رستوران آمدیم و گفتیم امروز هر كس آمد و در بیمارستان غذا خورد مهمان [امام] خمینی است. برای فرهنگ آنها این هم یك كار غیرعادی است و هم هزینه بسیار سنگینی دارد...
کد خبر: ۷۱۹۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۰
در چهلمین سالگرد شهادت سید عبدالکریم هاشمینژاد مطرح شد:
شهید هاشمی نژاد در سخنرانی سالگرد 17 شهریور در تهران، نوعی تحدی به منافقین کرده بود. ایشان در آن سخنرانی گفتند که شماها فقط منطقتان آدم کشی است؛ راه دیگری ندارید؛ ما هم از شهادت باکی نداریم...
آیتالله سید محمدصادق لواسانی به عنوان یکی از یاران نزدیک امام خمینی(ره) «نمایندگی تامالاختیار» ایشان در تهران و نقش واسط میان مردم و امام را بر عهده داشت. از اوایل سال 1345 بهخاطر فعالیتهای سیاسی و خصوصاً وظیفه خطیر جمعآوری وجوهات شرعیه، که برای امام خمینی انجام میداد، در کانون توجهات مردمی قرار گرفت. در جریان حمله اسرائیل به فلسطین در خرداد سال 1346، وی نیز همگام با شماری از علمای ایران اعلامیهای در اعتراض به این عمل، امضا و منتشر كرد. ساواك در بهمن سال 1351 آیتالله لواسانی را دستگیر و زندانی كرد. بار دیگر در تیر ماه 1353 دستگیر و محكوم به سه سال تبعید در هشتپر طالش گردید. جدیت وی در مبارزه باعث شد که ساواك در سال 1355 نام وی را جزو روحانیون ممنوعالخروج از كشور درج کند.
آیتالله خامنهای: «آخرین دیدار من با ایشان در یکی از این مناسبتها بود... ایشان آمدند تهران من بیمار بودم ایشان آمدند منزلی که من از بیمارستان به آنجا برده شده بودم، آمدند آنجا و من حال بسیار سختی داشتم و ایشان هم بسیار متاثر بود از وضع حال من بهرحال سخنرانی را کردند و یک شب را با ما بودند و بعد رفتند مشهد بعد از چند روزی که گذشت صحبت کاندیدایی من برای ریاست جمهوری شد ایشان تلفن کرد از مشهد و خیلی اظهار خوشحالی کرد...».
علامه حسنزاده آملی که عهد خود با امام و انقلاب را از خرداد 1342 محکم کرد ؛ در دوران نهضت اسلامی نیز علاوه بر مجاهدت بر سبیل معرفت ؛ از تکاپو در راه انقلاب و حمایت از آن حرکت عظیم الهی ذرهای دریغ نورزید تا جایی که در کوران حوادث منتهی به پیروزی انقلاب در هجوم بیرحمانه عمال رژیم پهلوی به درجه رفیع جانبازی نائل آمد.پس از پیروزی انقلاب نیز نه تنها از روشنگری و آگاهیبخشی دست نکشید بلکه در دورانی خطیر علیرغم مقامات علمی و معنوی در سنگر امامت جمعه آمل نقشآفرین بود. بعلاوه حضور او در کنار مردم شهر هزارسنگر آمل برای مواجهه با گروهکهای معاند شاهد دیگری بر عینیت سیاست و دیانت آن شخصیت بینظیر بود. پس از رحلت بنیانگذار انقلاب اسلامی نیز، تأکیدات موکد ایشان بر حمایت از رهبری معظم انقلاب و مواضع صریح و خدشهناپذیرش در دفاع از جایگاه ولایت فقیه حجت را بر همه تمام کرد و راه را بر خردهگیری فرصتطلبان و یاوهسرایی دشمنان بست.
اینکه میخواهند القاء کنند که آقای منتظری در این قضایا دخالت نداشته، دروغ محض است. همان روزی که بنده بهعنوان دادستان سیستان و بلوچستان عازم آنجا بودم، با آیتالله خوئینیها بودم که دادستان کل بودند و برای معرفی بنده با من به سیستان و بلوچستان میآمدند و در هواپیما در کنار ایشان نشسته بودم. ایشان گفتند که آقای منتظری به من میگوید سید مهدی را صبح بیاورید و او را بازجویی کنید و بعدازظهر آزادش کنید که برود منزلش. گفتم با این اوصاف، او اطلاعاتی پس نمیدهد. تا شب او را نگه نداریم و از بیرون قطع امید نکند حرف نمیزند.
انعکاس راهپیمایی اربعین به حدی قوی و قاطع بود که رادیوهای بیگانه (مانند رادیو مسکو، بی بی سی و آمریکا) صریحا به شکست و رژیم در مقابله با مردم، امام و انقلاب اعتراف کردند...
در بحبوحه انقلاب در مسجد اعظم قم مشغول افاده و افاضه به طلاب حوزه علمیه بودیم که مورد هجوم عوامل رژیم منحوس شاه قرار گرفته و از ناحیه قفسه سینه شدیدا مورد آسیب قرار گرفتم. در آن موقع وقتی به خود آمدم فکر کردم به دلیل هجوم آن یاغیان ساعتم که در جیبم بوده شکسته است ولی دیدم نه دندهها آسیب دیده و شکسته و به طرف قلبم خم شده است.
در اینفوگرافیک "بوسه تقدیر" به معرفی و بررسی تیپ 33 المهدی استان فارس میپردازد. تیپ 33 المهدی استان فارس در سال 1360 به فرماندهی سردار علی فضلی تشکیل شد و چهار ماه بعد سردار محمدجعفر اسدی مسئولیت فرماندهی را به عهده گرفت.لشگر 33 المهدی در عملیاتهای مختلفی خوش درخشید تا جایی که امام خمینی(ره) در تقدیر از رشادتهای رزمندگان استان فارس به پیشانی شهید مرتضی جاویدی فرمانده گردان فجر بوسه زدند.
پایگاههای اصلی بسیج مردمی، مساجد و مدارس بود. حتی دانش آموزان نیز نحوه کار با اسلحه را یاد میگرفتند و سپس برای انجام تیراندازی آموزشی به پادگانها اعزام میشدند. اولین گروه از بسیج دانشآموزی در جهرم طرحریزی و اساسنامه آن هم در همین شهر نوشته شد. اولین گردان دانشآموزی نیز، حدود 400 نفر از دانشآموزان جهرمی بودند که به جبهههای نبرد اعزام شدند.