آیتالله مطهری یزدی که داماد آیتالله کفعمی بود میگوید: مرحوم آیتالله کفعمی خراسانی، پرچمدار اشاعه مکتب درخشان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و منادی وحدت شیعه و سنی در جنوب شرق ایران به ویژه سیستان و بلوچستان و از جمله عالمانی بود که قبل از پیروزی انقلاب، در ایران، اقامه نماز جمعه مینمودند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز نمایندگی امام خمینی(ره) و امامت جمعه زاهدان را عهدهدار بودند.
آبانماه 1357 در حالی آغاز شد که کلیه مراکز آموزشی آمل تعطیل بود. انقلابیون آمل مراسمی را به مناسبت سالگرد شهادت آیتالله سید مصطفی خمینی در مسجد هاشمی برگزار نمودند.
طبق گزارشهای ساواک مازندران، شیخ عبدالله نظري خادمالشریعه و طبقهی روحانیت این شهر، پنجم آبان ماه مجلس ختمی را به همین مناسبت در مسجد جامع ساری با حضور اغلب روحانیون و حدود دویست نفر از مذهبیان و بازاریان برگزار کردند. جلسه با قرائت قرآن توسط آقای جدی و شیخ هاشمی آغاز گردید. با توجه به اخطارهای مکرر نیروهای امنیتی و قرق شدن اطراف مسجد جامع توسط نیروهای پلیس، سخنرانی در این مجلس کار سختی بود. بسیاری از روحانیون از انجام این کار سرباز زدند و ترجیح دادند مستمع باشند. مرحوم شیخ مفید روحانیزاده، امامت جماعت مسجد حضرت ابوالفضل، شهامت نشان داد و بر فراز منبر رفت.
بیشترین تجهیز و بهم پیوستگی گروههای مذهبی در سال 1356 پس از مرگ مصطفی خمینی در عراق در جریان برگزاری مجالس ختم و ترحیم او حاصل شد که ما ابتدا از آن جلوگیری کردیم، ولی شاه گفت: «اجتماعات باید آزاد باشد و از برگزاری ختم ممانعت نکنید!»، من چندین گزارش برای شاه فرستادم که ختم پسر خمینی، یک ختم معمولی نیست، آخوندی که در این مجالس به منبر میرود، به صحرای کربلا میزند و اعلیحضرت را صریحاً و تلویحاً با معاویه و یزید و ما را با شمر، برابر و مردم را تحریک میکند. این اجتماعات و تحریمها که به مدت 40 روز در سراسر کشور، برقرار شد، زمینههای بسیج و تشنج و اغتشاش را فراهم کرد و وقتی که شاه، احساس خطر کرد و دستور داد آن مقاله معروف علیه خمینی، منتشر شود. دیگر به سادگی امکانپذیر نبود که کنترل سابق برقرار شود و باید شدت عمل بیشتری نشان داده میشد که شاه آن اراده را دیگر نداشت وگرنه تا حتی 6 ماه قبل از انقلاب، امکان تسلط به اوضاع وجود داشت.
در بخشی از سند آمده: «خلاصه سابقه محمدرضا مهدوی فرزند اسدالله... بهموجب سوابقی که از نامبرده بالا در دست است، مشارالیه یکی از روحانیون ناراحت و افراطی است که از هر فرصتی که به دست میآورد برای تحریک مردم به اخلال در نظم عمومی و انجام اقدامات علیه مصالح مملکت استفاده میکند.»
در 27 آبان ماه 1329 اصل چهار ترومن بین رژیم پهلوی و ایالت متحده امریکا امضا شد. پس از آن "سازمان اصل چهار ترومن" به ریاست ویلیام وارن مسئول اجرای مفاد مزبور شد. از جمله عالمانی که به مخالفت با اصل 4 ترومن پرداخت آیتالله سید نورالدین شیرازی رهبر حزب برادران شیراز بود. به باور وی «ضربهای که اصل چهار ترومن به ما وارد کرد از شهادت شیخ فضلالله نوری زیانبارتر بود.» بعد از کودتای 28 مرداد 1332 نیز سید نورالدین نامهای به سردار فاخر نوشت و تأکید کرد که مجلس باید این اصل را رد کند. وی جواب داد که ما قدرت این کار را نداریم. سید نورالدین شیرازی در آخرین کلام خود در اینباره گفت: «حال که چنین است من به نوبه خود این اصل را نقض میکنم.»
زندگی و خوراك ایشان در نجف «در سطح یك طلبه معمولی مقتصد و حتی پایینتر بود». حضرت امام در پانزده سال تبعید در نجف، هوای گرم آنجا را بدون هیچ وسیله خنككنندهای تحمل كردند، بارها به ایشان اصرار شد لااقل چند روزی را در كوفه سپری كنند. امام این درخواست را ردّ میكردند و یك بار در مقابل اصرارها فرمودند: «من چگونه به هوای مطبوع و ییلاقی كوفه پناه ببرم و در فكر آسایش و راحتی خودم باشم در حالی كه برادران و یاران مبارز و انقلابی من در مناطق گرم و بد آب و هوا مثل بندرعباس و زاهدان تبعید هستند و یا در زندانهای رژیم، سختترین شكنجهها را تحمل میكنند؟»
«... هنوز ساعتی از برپائی این مراسم [چهلمین روز شهدای 17 شهریور] سپری نشده بود که گروهی از چماق به دستان که بخشی از آنان را کولیها حاشیه شهر تشکیل میدادند و مورد حمایت مأموران نظامی و انتظامی قرار داشتند و برای حمله به مسجد سازماندهی شده بودند، پیش از ورود به مسجد، اتومبیلها، موتورها و دوچرخههائى را که در مقابل در ورودی و خیابان مسجد پارک شده بود، به آتش کشیدند و پس از آن با سنگ و چوب و سلاح گرم از در و دیوار وارد مسجد شدند و به ضرب و جرح مردم پرداختند و همراه با به آتش کشیدن مسجد، کتب ادعیه و قرآنهای موجود در قفسههای مسجد را نیز سوزاندند.»
شهید حجتالاسلام شیخ محمدحسن شریف قنوتی را به عنوان اولین روحانی شهید دفاع مقدس میشناسند. او که در آغازین روزهای جنگ با انبوهی از کمکهای مردم بروجرد عازم خرمشهر شد، یکی از عناصر اثرگذار در دفاع از آن شهر بود. در سند حاضر دادستان وقت آبادان و خرمشهر به شیخ شریف قنوتی مجوز سازماندهی نیروهای مردمی را میدهد. این آخرین حکمی بود که او دریافت کرد. سرانجام در 24 مهر ماه 1359 در خیابانهای خرمشهر مظلومانه به شهادت رسید.
خرمشهر از همه جهات در محاصره قرار گرفت. عراقيها از طرف شرق هم با تعداد زيادي تانك حمله كردند و تا لب رودخانه رسيدند كه مقابل پادگان دژ بود. در اينجا پياده نظام حضور نداشت، بلكه فقط تانكها بودند كه تا نزديكي رودخانه آمدند. اگر ما در آنجا صد نفر نيرو داشتيم، عراقيها نميتوانستند كه روي رودخانه پل بزنند و از كارون عبور كنند. در حقيقت محاصره آبادان هم از همين نقطه شكل گرفت. به ما خبر دادند كه عراقيها از رودخانه عبور كردند و در ميداني كه مركز شير پاستوريزه بود، مستقر شدند. حضور آنها در اين نقطه در واقع به ضرر آبادان تمام ميشد و مقداري از نفس آبادان را ميگرفت. روز چهاردهم يا پانزدهم جنگ بود كه از نقطه شمال كه شلمچه باشد، وارد شهر شدند. از طريق پل نو و غسالخانه وارد فلكه راهآهن و سپس به خيابان سنتاب وارد شدند تا خودشان را به گمرك برسانند. در اين منطقه نيروهاي ما واقعاً فداكاري كردند. با آرپيجي، تعدادي از تانكهاي عراقيها را منهدم كردند و تعدادي از عراقيها هم كشته شدند، لذا ناچار شدند كه عقبنشيني كنند و به پل نو برگردند.
علل و عواملی چون نزدیکی مرز جغرافیایی با عراق(500 متر آبی و 20 کیلومتر مرز خاکی)، عدم استحکامات دفاعی در مرز، عدم حمایت تدارکاتی و مهماتی و نفراتی، عدم هماهنگی در میدان نبرد و میان نیروهای حاضر در جبههی(سپاه- تکاوران و ارتش) از مهمترین علل کاهش قدرت رزمندگان ایرانی در مقابل دشمن بعثی باعث سقوط خرمشهر در 24 مهر 1359 شد.
یک دفعه دیدم که جوانی به سمت آقای اشرفی آمد. من چون پشتم بلندگو قرار داشت به اندازه 30 سانتی متر از ایشان جلوتر بودم بلند شدم و این جوان منافق را بغل و از آقای اشرفی جدا کردم این بمب در بغل من عمل کرد ولی آنها روی نارنجک شیاری قرار داده بودند که نارنجک رو به جلو عمل کرد. من و آن بنده شیطان پرت شدیم به عقب. شهید اشرفی اصفهانی هم بین آن فرد و دیوار قرار گرفته بودند که پشتشان با دیوار برخورد کرد و به حالت سجده روی زمین آمدند.
کد خبر: ۷۲۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
بررسی ابعاد شخصیتی حجتالاسلام و المسلمین روحالله حسینیان در
"روحانی مجاهد" عنوان ویژهنامهای است در پاسداشت مجاهدتهای حجتالاسلام و المسلمین روحالله حسینیان رئیس فقید مرکز اسناد انقلاب اسلامی که به ابعاد مختلف شخصیت مرحوم حسینیان میپردازد.
انفجارهایی که در جریان جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی اتفاق افتاده بود کل تشکیلات ساواک را زیر سوال برده بود، لذا سریعاً دنبال سرنخها میروند. ماجرای انفجار در شبهای جشن 2500 ساله که باعث تعطیلی آن شد، طوری طراحی شده بود که به هیچکس آسیبی نرسد لذا مواد منفجره را روی یک حلب خالی پنج کیلویی روغن نباتی جاسازی کرده و روی آب رها کردم، به طوری که بین پل جدید و پل قدیم منفجر شود.
پرونده سید مهدی هاشمی برادر داماد آیتالله منتظری و اولین مسئول واحد نهضتهای آزادیبخش سپاه پاسداران یکی از مهمترین و اثرگذارترین حوادث در دهه اول پس از انقلاب است. این پرونده در اواسط دهه شصت با درایت و دستور شخص امام خمینی توسط وزارت اطلاعات پیگیری شد و پس از ماهها تلاش با جمعآوری مستندات منجر به دستگیری مهدی هاشمی و همدستانش شد.
آیتالله آلاسحاق میگوید: «در نجف با طلبههای ترکیه کلاس داشتم. یکبار آشیخ احمد یکی از همان طلبهها، شب به خانه ما آمد و گفت: «دو نفر از ترکیه به خانه ما آمده و گریه میکنند و میخواهند امام را ببینند.» گفتم: «شاید جاسوس باشند.» گفت: «نه یکی از آنها درجهدار است که امام در ترکیه در منزلشان بوده و دیگری خانمش است. آنها میگویند عطش زیادی برای دیدن امام داریم و از روزی که ایشان از ما جدا شدهاند، شب و روز نداریم.»
سته کتاب "شناخت بنیصدر" با عناوینی همچون "امام خمینی و مهار فتنه بنیصدر و منافقین"، "بنیصدر از ظهور تا سقوط"، "عزل بنیصدر سرآغاز یک تحول" و "بنبست غرور" توسط پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی معرفی شده است.
آیتالله تاکندی همزمان با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی، مردم را از اندیشههای انقلابی امام در ماجرای اصلاحات ارضی و انجمنهای ایالتی و ولایتی آگاه میساخت و با اوجگیری انقلاب در راهپیمایی تاریخی تاسوعا و عاشورای تهران و تحصن علما در مسجد دانشگاه تهران، حضور فعال داشت.