انقلاب اسلامی در سیرجان
به گفته آیتالله مسعودی خمینی ، امام خمینی در نجف به وی فرموده بود: «دو نفر از سیرجان به اینجا آمدهاند و من مایلم شما برای مدتی به این شهر بروی.» آیتالله مسعودی خمینی نیز بلافاصله بعد از بازگشت به ایران، با هماهنگی گروهی از مبارزان، عازم سیرجان شد و طولی نکشید که با اقدامات وی و همراهی مردم منطقه، امر مبارزه در سیرجان سامان گرفت.
کد خبر: ۵۰۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۶
ویژهنامه " آئینه روحالله "/برشی از خاطرات آیتالله مسعودیخمینی
آیتالله مسعودی خمینی می گوید: تشتت عجیبی میان نیروهایی که در اطراف امام بودند، به چشم میخورد. با این همه مرحوم آقا مصطفی با مدیریت خاصی که داشت، تمام این نیروها را به خود علاقهمند کرده بود و با او مشکلی نداشتند. به یاد دارم سیدی در نجف بود که صددرصد با انقلاب مخالف بود و حتی به امام فحاشی میکرد. با این حال مرحوم آقا مصطفی به مجلس او میرفت و مینشست و با هم گپ میزدند. کلاً مرحوم آقا مصطفی نقش تعدیل کنندهای داشت. فتیله نیروهای داغ را اندکی پایین میکشید و نیروهای خفته را به جنبش بیشتر وامیداشت و با آنان که عادی و سر به راه بودند، کاری نداشت. سروکار او بیشتر با افراد افراطی و تفریطی بود. نامهها و مجلات گروههای مختلف با گرایشهای گوناگون را مورد مطالعه قرار میداد و هر یک را با جوابی درخور، به کار میگرفت و قانع میکرد.
کد خبر: ۱۵۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۲
برشی از خاطرات آیتالله مسعودی خمینی
امام(ره) فرمود: «خانه، خانه من است و من حرام کردم در اینجا بمانید». ما بیمناک بودیم که مأموران شبانه به خانه امام بریزند و برای جان امام احساس خطر کردیم. در این حال آقای خلخالی، که آدم عجیبی است، مقابل امام ایستاد و گفت: «شما حرام میدانید ولی ما ماندن را واجب میدانیم. وجوب و حرمت با هم در تضاد است». امام لبخندی زد و فرمود: «بروید بیرون از خانه من».
کد خبر: ۷۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۰۲