ساواک در ایلام | بخش سوم
اسرائیل دارای 3 پایگاه برون مرزی در ایران بود که احتمالاً از سال ۱۳۳۷ این پایگاهها ایجاد شده بود. این ۳ پایگاه در خوزستان (مرکز اهواز)، در ایلام (مرکز ایلام) و در کردستان (مرکز بانه یا مریوان) و در محلی مستقر بود که ساواک هم در آن محل باشد. هدف پایگاههای برون مرزی اسرائیل در ایران، عراق و کشورهای عربی بود و اکثر مأمورین را این ۳ پایگاه استخدام میکردند و پس از آموزش کامل مرحله بهرهبرداری شروع میشد.
آیتالله موسوی جزایری در مورد نقش مبارزاتی کسانی که از سوی ساواک متهم به عوام بودن شدهاند، میگوید: «در بازار عدهای بودند مقلد حضرت امام که چنان متعصب و سرسخت هم بودند در راه و کار خودشان که ضمن اینکه بازاری بودند اما این جور بودند که اگر امام دستور میفرمود که همهی مال و املاکتان را باید بدهید، راحت میدادند، راسخ بودند در کار خودشان و در عقیدهی خودشان.»
یکی از برنامههای جنجالی حکومت پهلوی در اواخر دهه ۱۳۳۰ و اوایل دهه ۴۰ اصلاحات ارضی و تقسیم زمین بین کشاورزان بود. اکثر مالکان در مناطق مختلف ایران و ازجمله در گیلان به جهت اجرایی شدن قانون اصلاحات ارضی و از دست دادن بخشی از املاک خود به دشمنان رژیم پهلوی تبدیل شدند. در گزارشی از ساواک آمده است: «یکنفر بنام شیخ صادق معروف به احسانبخش در شفت در بالای منبر تبلیغات سوء برعلیه شخص اول مملکت و اصلاحات ارضی بیان داشته و مردم را به سقوط دولت امینی توجه داده و سیاست دولت را محکوم داشته و مردم را به قیام و بلوا و آشوب دعوت مینماید.»
انقلاب اسلامی در بجنورد
از جمله روحانيون بجنورد مىتوان از حاجآقا مهماننواز، برات محمد شاددل و قربانعلى محمدىمقدم ياد كرد كه هر كدام به گونهاى در اين حركت مؤثر بودند. از روحانيت بيرون، شهيد هاشمىنژاد، شهيد كامياب، كَرَمى و...، و از نسل جديد و جوان طلابى چون عبدالعلى جعفرى، حسن شريعتى و على عمرانى، ارحامى، ايوبى، ايزدى و... كار مىكردند. به اعتراف خود روحانيت غير از افرادى كه بيان شد، نسل قبلى و معمرين حضور نداشتند و جوانان طلبه صحنهگردان مبارزات مردم مسلمان بجنورد بودند.
ساواک در ایلام | بخش دوم
یکی دیگر از کارکردهای ساواک ایلام که برای ساواک مرکز دارای اهمیت زیاد بود، رصد و کنترل دقیق شهرهای نجف و کربلا و نیز بغداد بوده است که از نظر جغرافیایی به استان ایلام بسیار نزدیک بودند. دایرهی برون مرزی ساواک ایلام در خارج از مرزهای کشور و در مناطق مختلف عراق فعالیتهایی داشته است و رفت و آمد مردم در مرزها را به شدت کنترل میکرده است. این ساواک بخشی از نیروی خود را صرف رصد موقعیت امام در نجف و نیز سایر نیروهای انقلابی در عراق کرده بود. ساواک ایلام افزون بر اقداماتی که در داخل کشور برای مقابله با مردم انجام میداد در خارج از کشور نیز به واسطهی ایجاد دایرهی برون مرزی فعال بود و هدف اصلی آن هم چه در داخل و چه در بعد خارجی سرکوب هرگونه ندای مخالفت با رژیم بود.
انقلاب اسلامی در ایلام
یکی از مهمترین رویدادهایی که مردم را به تقابل بیشتر با رژیم پهلوی کشاند، حوادثی بود که پس از نماز عید فطر در سال ۱۳۵۷ شهر ایلام را به محل منازعه مسلحانه مردم ایلام و رژیم پهلوی تبدیل کرد. در پی تظاهراتی که به درگیری مسلحانه منجر شد، تعدادی از مردم عادی و نیز چند نفر از نیروهای نظامی و انتظامی رژیم پهلوی کشته شدند. روزنامه اطلاعات در این رابطه نوشت: «حدود پنج هزار نفر پس از پایان مراسم نماز عید فطر از مسجد جامع ایلام بیرون آمدند و تظاهرات گستردهای در خیابانهای این شهر به راه انداختند...».
انقلاب اسلامی در سبزوار
در ایام ماه مبارک رمضان، سخنرانان مذهبي و انقلابی برای ایراد وعظ و خطابه به سبزوار دعوت میشدند. حضور روحانیون انقلابی در شهر کوچکي همچون سبزوار فضاي سياسي و مذهبي مردم را دگرگون كرد. آنان هرچند بر اثر اختناق شديد و مراقبت توسط نيروهاي شهرباني و ساواک بيشتر مسائل مذهبي را بيان ميکردند و نميتوانستند به صراحت حقايق را منتقل كنند، اما با استفاده ازجملههاي کنايهآميز و دوپهلو مقاصد خود را بيان ميکردند. در پایان یکی از این منبرها مردم از حسینیه بیروم آمده و شروع به سر دادن شعار «درود بر خميني» کردند.
ساواک در ایلام | بخش اول
ساواک در ایلام در سالهای دههی 40 شکل گرفت. محل ادارهی ساواک در شهر ایلام واقع در خیابان بلوار (بلوار امام خمینی فعلی) بود و منازل سازمانی کارکنان ساواک نیز در روبروی بیمارستان امام خمینی فعلی قرار داشت که به 14 دستگاه معروف بود. در ادارهی ساواک ایلام از افراد غیر بومی استفاده میشد به نظر میرسید که به دلایل مختلف از جمله همکاری ننمودن نیروهای بومی در سرکوب مردم، بافت ایلی و قومی استان ایلام و.... ساواک از نیروهای غیربومی استفاده میکرد.
در اسفند 1353 شاه تصمیم گرفت بساط نظامی تکحزبی را بنا کند. وی همگان را موظف نمود که یا عضو حزب رستاخیز شوند یا از ایران بروند. برپایی این حزب و واداشتن مردم به عضویت در آن، علاوه بر مخالفت بسیاری از سیاستمداران و صاحبنظران، مخالفت قاطع امامخمینی را در پی داشت. پیرو این مخالفت صریح، در شهرستانهای مختلف علیه این برنامه، اعلامیههایی توزیع شد. اطلاعات شهربانی مازندران در تاریخ 1353/12/23، به ساواک استان گزارش میدهد که روی یکی از دیوارهای توالت مسجد جامع شعارهای «حزب رستاخیز یعنی خفقان، مرگ بر شاه خائن، تنها راه رهایی از بند استعمار قیام مسلحانه بر ضد آمریکا و نوکرش شاه خائن است» نقش بسته است.
مهندس علی اخوین انصاری در روز 27خرداد 1323 در رودسر به دنیا آمد. در 1350 در رشته ریاضی دانشگاه تهران پذیرفته شد.چندین بار به زندان افتاد و بارها تحت تعقیب قرار گرفت. با این وجود او پس از دریافت لیسانس برای ادامه تحصیل راهی آمریکا شد. در ایالات متحده به عضویت انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا درآمد و در عین حال سخنران این انجمن و سخنگوی دانشجویان در ایالات مختلف آمریکا و کانادا محسوب میشد. در رشتههای صنایع سنگین و مترو و راه ادامه تحصیل داد و توانست مدرک مهندسی خود را دریافت نماید و همزمان در رشته ریاضی هم ادامه تحصیل داد. پس از انقلاب به ایران بازگشت و به معاونت استانداری خراسان و در پایان سال 1358 به سمت استانداری گیلان منصوب شد. سرانجام در 1360/4/15 انصاری و نورانی(معاونش) در خیابان لاکانی رشت توسط منافقین به رگبار گلوله بسته شدند.
انقلاب اسلامی در اردبیل
در اردبیل هم انقلابیون در تكاپو بودند كه بتوانند اعتراض خود به حكومت پهلوی را نشان دهند. در شهر هم شایع بود كه در 29 بهمن بازار و دكاكین عمومی تعطیل خواهد بود. روز 29 بهمن به مناسبت چهلم شهدای قیام قم مراسمی در مسجد میرزا علیاكبر اردبیل با حضور علمای مبارز آیات: مسائلی و مروج و با حضورگسترده مردم برگزار شد. در این مراسم حجتالاسلام جلیل ناطق به سخنرانی پرداخت گرچه برپایی مراسم به این مناسبت گام مهمی از سوی انقلابیون بود لیكن سخنران انتظار مردم و علمای شهر را برآورده نساخت، پس از پایان سخنرانی زودهنگام وی، جوانان و انقلابیون كه ناراضی بودند شعارهایی به حمایت از امام خمینی سر دادند.
بعد از حکم ارتداد سلمان رشدی آیتالله خامنهای که رئیس جمهور وقت، در یک پیام رادیویی حمایت کامل دولت را از آن اعلام كرد. متعاقب آن آیتالله خامنهای در نماز جمعه در خطبههای خود ضمن محکوم کردن دولت انگلیس در حمایت از انتشار کتاب آیات شیطانی فرمودند: «انگلیس باید به مسلمانان توضیح دهد که چرا به یکی از اتباع خود اجازه چنین کاری را داده است.»
علاوه بر دولت، اقشار مختلف مردم نیز ضمن حمایت از حکم تاریخی امام خمینی مدارس و کسب و کار را تعطیل و دست به راهپیماییهای گستردهای زدند.
پس از پیروزی
س از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در 22 بهمن 1357، تمامی نهادها، سازمانها و مراکز قدرت در شهرستانها و روستاهای مختلف از مدیریت عاملان رژیم گذشته خارج شد. انقلابیون پیروز از روز بیستودوم بهمن مسئولیت سنگینی بر دوش داشتند و باید بهمنظور پیشگیری از هرگونه هرجومرج و خودمختاری گروههای مختلف اقداماتی را صورت میدادند. شهربانی، ژاندارمری، ساواک و پادگانهای ارتش از مهمترین نهادهای امنیتی بهشمار میرفتند که از سویی باید به پایگاههایی برای حراست از انقلاب و مردم تبدیل میشدند و از سوی دیگر بهدلیل دارابودن سلاح و تجهیزات نظامی در صورت تسخیر بهدست گروههای مخالف انقلاب میتوانستند به تهدیدی برای امنیت عمومی تبدیل گردند.
انقلاب اسلامی در زنجان
انقلاب در زنجان يك ماه زودتر از تهران به پيروزى رسيده بود. با ورود امام خمينى مانند ساير مناطق كشور جشن و شادى فراوانى برپا شد و طبقات مردم از مقابل منزل آيتالله سيد هاشم موسوى به راهپيمايى باشكوهى مبادرت نمودند.كاركنان و كارمندان شهردارى، آتش نشانى، سازمان آب، ادارهى مخابرات، شبكهى بهدارى و بهزيستى، اعضاى هيأت علمى، ادارى و دانشجويان دانشكدههاى كشاورزى و شركتهاى راه و ساختمان و تأسيسات محلى در زنجان با ارسال بيانيهاى همبستگى خود را با ملت مبارز ايران تا برقرارى يك حكومت ملى اعلام داشتند. در همان شب 22 بهمن چون پيروزى انقلاب حتمى شده بود، مردم شبانه مجسمههاى شاه و پدرش را به پايين كشيدند و با شور و هيجان خارقالعادهاى به شادى پرداختند.
گزارش اسنادی
در 17 ذیقعده 1355/ 10 بهمن 1315 حدود یک سال پس از عملی شدن کشف حجاب، آیتالله حائری دار فانی را وداع گفت. مجلس ترحیم آیتالله حائری در نهایت مظلومیت و اختناق صورت گرفت. دولت به عموم حکام و ولایات دستور داد که در هر شهر فقط یک مجلس ترحیم برپا شود و از تعطیلی بازار، مدارس و ادارات جلوگیری به عمل آید. علیرغم همه تنگناهایی که رژیم اعمال کرد، از جنازه مرحوم آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری تشیع کمنظیر و بیسابقهای صورت گرفت. همچنین برخلاف دستور حکومت مرکزی مبنی بر ممنوعیت تعطیلی بازار و ادارات، اسناد نشان میدهد که در برخی شهرها و ولایات مردم بدون توجه به دستور عمال رضا خان اقدام به تعطیلی کسب و کار خود کردند.
حادثه 6 بهمن آمل
طرح عملیاتی سربداران جهت تصرف شهر آمل توسط یكی از اعضاء كادر رهبری اتحادیه به نام "شهاب" (سیامك زعیم) ارائه شده بود كه به «اسب تروا» معروف بود. بر این اساس، جمعبندی شورای فرماندهی و فرماندهی عملیات (كاك اسماعیل) در طرح حمله به آمل سربداران با تصرف پنج نقطهی مهم شهر را انتخاب نمودند و شورای فرماندهی 92 نفر از نیروهای خود را به پنج تیم متوسط بیست نفره تقسیم و برای هر یك فرماندهی مستقل برگزید. در شب شش بهمن، «رمز عملیات» با شلیك یك آر.پی. جی به ساختمان بسیج توسط فرامرز فرزاد از گروه پویا به عنوان اعلام حمله آغاز شد. این رمز عملیات سربداران بود تا بقیهی گروهها همزمان عملیات خود را شروع كنند. این شلیك دقیقاً ساعت 23:30 دقیقه شب صورت گرفت.
در روز نه دی مردم ساوه در گروههای ۵۰۰ نفری در خیابانهای تهجدی و اکباتان با برافروختن لاستیک و سد معبر کردن به مقابله با مأموران دولت پهلوی پرداخته و در تاریخ 1357/10/11 نیز مردم ساوه در گروههای ۱۰۰ نفری چند نقطهی شهر تظاهرات نمودند. در ۲۱ دی ماه مردم ساوه به طرفداری از امام خمینی تظاهراتی برپا کردند: «مدارس، بانکها و برخی از ادارههای شهرستان ساوه تعطیل بود و صبح و عصر امروز تظاهرات پراکندهای به رهبری فرهنگیان در سطح شهر برپا شد».
انقلاب اسلامی در مازندران
یکی از شهدای قیام 19 دیماه قم، علیاصغر ناصری، طلبهی 18سالهی بابلی بود که در مدرسهی علمیهی صدر بابل نیز تلمّذ کرده بود. تبعات قیام 19 دیماه در بدو امر در میان دانشجویان دانشکدهی فنی بابل بروز و ظهور یافت. دو روز از این واقعه گذشته بود که حدود 60 نفر از این دانشجویان کلاسهای درس را تعطیل کردند و با تجمع در محوطهی دانشکده فریاد: «بنیآدم اعضای یکدیگرند»، «آزادهایم آزاده، زندانیان ما را آزاد کنید» سر دادند و محیط دانشکده را ترک کردند. تحرّکات جنبش دانشجویی دانشکدهی فنی بابل نیز در این روزها به اوج رسیده بود. خودداری از رفتن به کلاس، شکستن شیشهها، اجتماع و تظاهرات در محوطهی دانشگاه همچنان ادامه داشت و دانشجویان در تجمعات خود برای آزادی زندانیان سیاسی تلاش کرده و با سردادن شعار «طلّاب قم را کشتند اللهاکبر» اعتراض خود را به وقایع قم، نشان میدادند.
حاجآقا نورالله اصفهانی در دوره انقلاب مشروطه از رهبران بیبدیل مشروطه و دارای نیروی نظامی بود. بعد از پیروزی مشروطه نسبت به عملكرد مشروطهچیان بدبین و ناامید شد و به تنقیص آنها پرداخت. وی در سال 1306در جریان نظام اجباری برضد رضاشاه قیام كرد وبرای گسترش این قیام، تصمیم به مهاجرت به سوی قم گرفت. خبر مهاجرت حاج آقا نورالله در سرتاسر ایران و عراق پیچید و مورد حمایت قرارگرفت. نهضتی كه از اصفهان شروع شد، در مدت كوتاهی سرتاسر ایران را به حركت درآورد.
اسناد میگویند
آبان ماه 1356 با درگذشت ناگهانی حاج آقا مصطفی خمینی فرزند ارشد امام خمینی فرا رسید. فوت مشکوک یار و مشاور رهبر نهضت اسلامی زمینه مساعدی برای شعلهور شدن آتش اعتراضات و انتقادات علیه رژیم پهلوی بود. حوادث ناشی از این رویداد که در آستانه ماههای محرم و صفر صورت میگرفت؛ دستگاه امنیتی پهلوی را بر آن داشت تا با محدودیت و محکومیت یاران امام خمینی آنها را تحت کنترل و مراقبت قرار دهد. از این رو آیتالله سیدعلی خامنهای به موجب رأی كمیسیون حفظ امنیت اجتماعی، كه در فرمانداری مشهد تشكیل شد، به سه سال اقامت اجباری در شهرستان ایرانشهر محكوم شد.