پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ حجتالاسلام و المسلمین مصطفی پورمحمدی رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی در گفتگوی مفصلی با خبرگزاری ایرنا به بررسی ابعاد مختلف مسائل سیاسی اجتماعی روز پرداخته است. بخشی از این گفت و شنود پیرامون رسالت و اقدامات مرکز اسناد انقلاب اسلامی صورت گرفت که در ادامه از نظر میگذرد.
به عنوان مطلع گفتوگو شاید بد نباشد درباره رسالت «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» صحبت کنیم. سیاست مرکز اسناد، بعد از درگذشت مرحوم حسینیان دچار چه تغییراتی شده است؟
بسماللهالرحمنالرحیم. بنده و مرحوم حسینیان از سال ۷۴ به همراه برادرمان جناب حجتالاسلام والمسلمین [سید حمید] روحانی، مسئولیت مرکز اسناد را بر عهده گرفتیم. آقای روحانی در ابتدای انقلاب اسلامی، مرکز اسناد را تشکیل داد و بنده و مرحوم حسینیان در سال هفتاد و چهار، جایگزین افراد دیگری شدیم و به عنوان هیات امنا، سه نفره مدیریت مجموعه را بر عهده گرفتیم. رسالت مرکز اسناد از ابتدا جمعآوری، دستهبندی و تدوین اسناد انقلاب و در اختیار قرار دادن آنها برای محققین بوده است.
البته اسناد مربوط به رویدادهای از دهه ۳۰ به بعد تا پیروزی انقلاب اسلامی بهخصوص دهه اول و دوم پس از انقلاب اسلامی شامل روزنامهها، مجلات، کتابها، فیلمها، صوتها، تاریخ شفاهی، اسناد داخلی، اسناد خارجی، گزارشها و قضاوتها را جمعآوری و تدوین میکنیم تا به فهم دقیقتری از تحولات پیش و پس از انقلاب دست یابیم. البته این بدان معنا نیست که ما مطالب قبل از دهه ۳۰ یا مطالب بعد از دهه ۷۰ را جمعآوری نمیکنیم و لیکن تمرکز ما عمدتا روی دهه ۳۰ به بعد است.
از طرف دیگر، تعدادی کتاب به زبان سادهتر برای نوجوانان و جوانان و تعدادی هم برای کودکان تولید کردهایم، اما مخاطب اصلی ما رده سنی بزرگسالان است. رسالت اصلی ما آگاهیبخشی و قدرت تحلیلدادن به مردم بهخصوص به نسل جدید در قالب ارائه اسناد و منابع تحلیلی-تاریخی به محققین، پژوهشگران، دانشجویان، روحانیون و هر کسی که نیاز دارد، است.
مواردی را که بیان کردم، رسالت مرکز اسناد تاکنون بوده و در این زمینه بیش از هزار و ۲۰۰ کتاب، تولید و چاپ و اسناد زیادی نیز گردآوری شدهاند. ما یکی از بهترین بانکهای اسنادی تاریخ انقلاب را در اختیار داریم و هنوز در حال جمعآوری اسناد و مطلب هستیم و به این رسالت ادامه میدهیم.
بخش دیگر کار ما، تاریخ شفاهی است که همچنان آن را ادامه میدهیم. از آنجایی که بخش عمده تاریخ شفاهی قبل از انقلاب را گرفتهایم، اکنون مشغول تهیه و جمعآوری تاریخ شفاهی در حوزه حوادث بعد از انقلاب اسلامی هستیم.
علاوه بر این در ایام اخیر، ارائه مجموعه اطلاعات نه صرفا اسناد مکتوب بلکه محتوای چند رسانهای تصویری و صوتی، مجلات و روزنامهها در قالب بانکهای با قدرت جستجوی بالا و دسترسی سریع و جامع، بیشتر مورد توجه ما بوده است. این کار، اقدامی بزرگ است و خوشبختانه بخش اعظم آن را انجام دادهایم و بانکهایمان در حال تکمیلشدن هستند.
در این بانک اطلاعاتی، مطبوعات ۱۵۰ سال گذشته مورد توجه بوده است. مطبوعات، سیاسیترین اسناد موجود در هر مجموعه اسنادی هستند و نمیتوان جامعهای را بدون توجه به مطبوعات و رسانههای آن جامعه، تحلیل کرد. پس از انقلاب اسلامی، حجم رسانهها بهخصوص در حوزههای استانی و سایتها بسیار افزایش پیدا کرده است. علاوه بر این، حجم مقالات خارجی مخالف و موافق بسیار گسترده و زیاد است و طبعا مرکز اسناد باید همه آنها را جمعآوری و در بانک اطلاعاتی خود قرار دهد.
ما موسسات بسیار زیادی در کشور داریم اما از آن طرف، قدرت بازیابیمان اندک است و تجمیع مناسب و دستهبندیهای حرفهای نداریم و امروز نمیشود با روشهای سنتی کاری صورت داد، بلکه باید با روشهای جدید بهخصوص با هوش مصنوعی و نرمافزارهای مدرن کارها را پیش برد، بالطبع ما هم سعی کردهایم ظرفیتها و قابلیتهای خود را ارتقا دهیم و در همکاری با شرکتهای دانشبنیان، اقدام به طراحی و ساخت نرمافزارهای لازم با هدف طبقهبندی دادهها و اسناد کردهایم.
بخش دیگر کار ما، تولید یک دانشنامه بزرگ تاریخی است که منحصر به تاریخ انقلاب نیست. تاریخ انقلاب اسلامی در اولویت فعالیت ما قرار دارد اما نمیتوان تاریخ انقلاب را بدون تاریخ معاصر و حتی تاریخ اسلام دید. البته عمده تمرکز ما، کار پژوهشی در حوزههای تاریخ معاصر، تاریخ ایران یا تاریخ اسلام نیست اما وظیفه جمعآوری و طبقهبندی در بانک اطلاعاتی و دستهبندی و قابل بازیابی کردن اسناد را داریم.
کار دیگر مرکز اسناد، رصد فضا و دادن پاسخ مستند به برخی شائبههای تاریخی است که بعضا توسط دشمنان طرح میشود. البته خیلیها به شائبهها پاسخ میدهند اما وظیفه مرکز اسناد این است که طبق اسناد واقعی، حقایق تاریخی را بازگو نماید.
جناب پورمحمدی! سوال دوم من درباره نحوه مواجهه ما با دروغهای ساخته و پرداخته جریان ضد انقلاب اسلامی است. به نظر میرسد که این مواجهه، همواره توام با مصلحتاندیشی بوده و آنطور که باید و شاید واکنش مناسب نداشتهایم. نظر شما چیست؟
از آنجایی که دست ما نسبت به اسناد قبل از انقلاب باز است و با قدرت و قوت و توانایی بیشتری میتوانیم در برابر تحریفها و دروغهای مربوط به قبل از انقلاب بایستیم، این سوال شما چندان صدق نمیکند. البته در موارد مربوط به قبل انقلاب، اگر در جایی ضعف هم داریم، این ضعف به خاطر کمکاری یا تاخیر و دیرکرد ما در پرداختن به موضوعات است. اما در مجموع و در ارتباط با مسائل قبل از انقلاب، دست ما بازتر و قدرت برخوردمان، راحتتر و موانع سر راهمان کمتر است. درباره موضوعات پس از انقلاب اسلامی اما شرایط کمی متفاوت است و ما با محدودیتهای بیشتری روبهرو هستیم.
چرا این محدودیت وجود دارد؟
برخی از محدودیتها به خاطر ارتباط یک اتفاق یا رویداد با اسناد جاری است. شما در کشورهای مختلف تا زمانی که ۳۰، ۴۰ یا ۵۰ سال از یک حادثه نگذرد، نمیتوانید سندی را منتشر کنید و طبیعتا همین امر برای شما ایجاد محدودیت میکند و نمیتوانید بعضی اسرار را بیان کنید. در حالی که طرف مقابل شما بهراحتی موضوعاتی را منتشر میکند که دست شما برای واکنش و پاسخ، باز نیست.
محدودیت دیگر ما این است که بعضی افرادی که دستاندرکار برخی حوادث بودهاند، هنوز زنده هستند و آنها اجازه نمیدهند که خلاف آنچه عمل کردهاند، تحلیلی ارائه شود؛ یکی از مشکلات ما در حوزه تنویر مسائل مربوط به جنگ تحمیلی، همین موضوع است. جنگ تحمیلی دستاوردهای برجسته و فراوانی برای ما داشته و دارد اما در جنگ تحمیلی، حتماً ضعفها و عیبهایی هم وجود داشت. بنابراین تا زمانی که دستاندرکاران، فعالان، فرماندهان و رزمندگان جنگ تحمیلی حضور دارند، به راحتی به شما اجازه داده نخواهد شد که تحلیل کامل، دقیق و موشکافانهای از حوادث جنگ داشته باشید و نقدهایتان را در کنار تقدیرها، تشویقها و افتخاراتی که کسب شده بازگو کنید.
البته دوستان، خودشان در دورههای دافوس، فرماندهی و تحلیلهای درونتشکیلاتی اشکالات، ضعفها، نقصها و کمبودهای جنگ را مطرح میکنند اما اینها به بیرون منتقل نمیشود و این در نوع خود یک مساله است. شما فرض کنید هنوز داستان قطعنامه ۵۹۸ برای خیلیها سوال است که چرا امضا شد؛ علت این است که بخشی از اطلاعات و تحلیلهای دوران جنگ، بهخوبی بازگو نشده است و عملاً زمانی که یک خبر منتشر میشود، تنش و تردید و بعضاً قضاوتهای ناصحیح ایجاد میکند.
یا فرضا در حوزههای اطلاعاتی و امنیتی که من سابقا در این حوزهها مدیر و کارشناس بودهام، میدانم که ما چقدر دستاوردهای فراوان داشتهایم اما در کنار این دستاوردها، ضعفهایی هم داشتهایم که نیازمند تحلیل، نقد، ارزیابی و نهایتا قضاوت صحیح است. اما مادامی که مدیران سابق، حضور دارند و اسناد همچنان جاری است و جنبه تاریخی پیدا نکرده، تحلیل و ارزیابی کامل سخت است.
نکته دیگر این است که چون رقبا و دشمنان توانمندی داریم، در بسیاری اوقات، بیان یک عیب یا یک نقد در ترازوی منصفانه قرار نمیگیرد. به محض اینکه کوچکترین نقد یا اشکالی پیدا میشود، تحلیلهای مفصل و عملیات روانی فوقالعاده قوی علیه مدیران و دستاندرکاران و علیه کل کشور و مردم صورت میگیرد.
به عنوان مثال وقتی حادثهای کوچک در نقطهای از کشور رخ میدهد، این حادثه آنقدر تکرار و بزرگنمایی میشود و آنقدر تحلیل روی آن صورت میگیرد که حتی عناصر درگیر در صحنه هم تصور میکنند اشتباه متوجه شدهاند و تحت تاثیر فشار تبلیغاتی سنگین چیز دیگری را باور میکنند. مردم و افکار عمومی هم آنچه که القا و تصویر شده است را واقعیت میدانند، نه آنچه که واقعا رخ داده است. تمام این موضوعات گاهی اوقات مانع از بیان عیب، نقد و ضعفهای ما میشود، چرا که مورد سوءاستفاده و سوءبرداشت از سوی دیگرانی که میخواهند مغرضانه برخورد کنند، قرار میگیرد.
از طرف دیگر، ما از بیان برخی ضعفها هراسان و نگران هستیم و کارشناسان جوان و نسل جدید تصور میکنند راهی برای عبور از آنها نداریم و گیر کردهایم و به بنبست رسیدهایم و تصور میشود، وضعیت غیر قابل مدیریت است؛ در حالیکه اینگونه نیست. شرایط حساس و پیچیدهای که اکنون در جامعه وجود دارد، برای ما که درگیر حوادث بزرگتر در زمان انقلاب اسلامی بودهایم، چندان سخت نیست زیرا ما روزهای خیلی بدتر و سختتری را مشاهده کردهایم. اما نسل جدید کارشناسان و مدیران به خصوص جوانان بعضی وقتها از برخی حوادث ملتهب، نگران و ناامید میشوند و همین امر، زمینه نفوذ و تاثیر روانی دشمنان و مخالفان را تشدید میکند.
در مجموع باید بپذیریم که ما در بازگویی حوادث پس از انقلاب اسلامی، دچار نقصان هستیم و به بازگویی بیشتر، گستردگی اطلاعات، تحلیل خوب و پذیرش نقدها نیاز داریم. در کنار ضعفها، دستاوردهامان هم فوقالعاده هستند اما در عین حال ضعفها و قوتها را باید به خوبی فهمید.
جامعه باید آبدیده و ظرفش بزرگ شود و آستانه تحملش افزایش یابد؛ به تعبیر دینی و قرآنی باید شرحصدر پیدا کنیم و با یک موج، سریع لبریز و ملتهب نشویم و امواج بزرگ را در خود هضم کنیم. برای این کار، جامعه به هاضمه قویتری نیاز دارد. چه مدیران و دستاندرکاران و چه مردم و جامعه را باید آماده بازگویی و تبیین کنیم و شاید بخش قابل توجهی از بیانات رهبر معظم انقلاب در خصوص جهاد تبیین، به همین موضوع یعنی افزایش توان تحلیلی و ارتقای آستانه تحمل اجتماعی بازمیگردد.