علیمحمد بشارتی میگوید: «همه وارد مدرسه شدیم. طولی نکشید که حضرت امام در جایگاه ظاهر شدند. ملاحیدر به مجرد مشاهدهی امام «ایست خبردار» داد. همهی نظامیان به حضرت امام ادای احترام کردند. آن روز یک روز تاریخی و ماندگار شد. از آن به بعد تلاش رژیم برای مخدوش کردن حضور نظامیان در مدرسهی علوی به جایی نرسید...»
«امام (ره) بعد ازاحوالپرسی سراغ پدرم را گرفتند و گفتند: من 200 هزار تومان به حاج عبد بدهکارم. ما فهمیدیم آقا نمیدانند علاوه بر عباس و کاظم و رسول، پدر و پنج برادر دیگر هم توسط حزب بعث به شهادت رسیدهاند. بعد از شنیدن خبر شهادت، زمزمه امام بود که سکوت فضای خانهشان در جماران را شکست؛ «انا لله و انا الیه راجعون... بغض مادرم ترکید. امام با حال دگرگونشده به مادرم گفت: شما بر گردن ما حق دارید».
نشست «راز پایندگی انقلاب اسلامی » در مرکز اسناد انقلاب اسلامی برگزار میشود. در این نشست حجتالاسلام سید حمید روحانی و دکتر جواد منصوری درباره چالشها و چشماندازهای انقلاب اسلامی به گفتوگو مینشینند.
زن ایرانی در دو زمان و دو تاریخ، تحولی اساسی را درک کرده است: نخستین تغییر با ظهور مکتب اسلام رقم خورد و دیگری تغییری است که با ظهور انقلاب اسلامی در سرنوشت زن ایرانی ایجاد شد. به برکت این دو مقطع، زن ایرانی از بردگی و رنج تا اوج عزت و سربلندی را طی کرد و هماینک در دوران رشد و شکوفایی خود به سر میبرد. بیشک انقلاب اسلامی تحولی اساسی و ژرف در وضعیت زنان جامعه ایران به وجود آورد و جایگاه و منزلت واقعی آنان را اعتلا بخشید و دامنه مشارکت آنان را نیز گسترش داد؛ نقشی که در هیچ دورهای از تاریخ چنین پررنگ و واضح نبوده است. در یک کلام این انقلاب اسلامی بود که باعث شد هویت زن اصیل ایرانی به همه دنیا معرفی گردد.
کد خبر: ۶۵۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۱۵
تصاویری که نقشآفرینی مادران در تاریخ انقلاب را ثبت کرد؛
به مناسبت سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا(س)، تصاویری از حضور زنان در مبارزات و شرکت در تظاهرات علیه رژیم طاغوت همراه با فرزندانشان منتشر شده که از نظر میگذرد.
بشارتی میگوید: «امام خمینی یک بار سخنرانی بسیار خوبی کردند که پس از چند دقیقه از پایان آن، حاج احمد آقا آمدند و به من گفتند: «آیا کسی این سخنرانی را ضبط نکرد؟!» گفتم: «من اگر مسئولیت مراقبت بر عهدهام نبود آن سخنان را حفظ میکردم و برایتان میگفتم و ضبط میکردید». متأسفانه هیچ کس آن سخنرانی مهم را ضبط نکرده بود تا اکنون ما متن آن را مثلاً در صحیفه نور داشته باشیم. این بدان جهت بود که آن موقع کسی به این فکر بود که دنبال جمع آوری مطالب و تکمیل آرشیو اسناد انقلاب باشد.
کد خبر: ۶۵۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۱۴
بازخوانی عوامل شکلگیری انقلاب اسلامی در گفتگو با مسعود رضایی؛
اینها مسائلی نبودند که لازم باشد تا نخبگانی بیایند و آنها را برای مردم تشریح نمایند. هرکسی در جامعه حرکت و زندگی میکرد میدید که این موارد در کشور وجود دارد. بیحجابی مورد حمایت رژیم بود. وضع سینما و رادیو و تلویزیون ضد اسلامی بود. این قضایا وجود داشت و مردم بدون اینکه نیازی باشد تا نخبگان توجیهشان کنند، خودشان این مسائل را درک میکردند. در چالش وابستگی هم نیازی به این نبود که نخبگانی بیایند به مردم بگویند که ما وابستهایم. مثل اوضاع امروز عربستان که نیازی نیست نخبگانی بیایند به مردم بگویند کشورشان وابسته است. کسی که در عربستان زندگی میکند برایش کاملا مشهود است که این کشور وابسته است. مثل روز این قضیه برایش روشن است. مباحثی که توسط نخبگان، روحانیون و روشنفکران انقلابی ضد امریکایی در سخنرانیها و اعلامیهها بیان میشد فقط ابعاد و عمق قضیه را روشنتر میکرد و اصل این مشکلات را خود مردم درک کرده بودند.
روایت جزئیات لحظات تاریخی ورود امام به کشور در 12 بهمن 1357 از زبان محسن رفیقدوست راننده اتومبیل حامل امام از آن روز به یاد ماندنی منتشر شد، که در ادامه از نظر میگذرد.
عضو ستاد استقبال از امام خمینی گفت: مهدی عراقی به امام خمینی میگوید ما نگران شما هستیم، این جلیقه ضد گلوله را بپوشید؛ امام بنا به خواسته حاج مهدی جلیقه ضد گلوله را زیر عبایشان میپوشند.
محسن رفیق دوست با اشاره به روز ورود امام خمینی به میهن میگوید: در جلوی دانشگاه تهران، تراکم جمعیت به حدی بود که اصلاً ماشین روی دست مردم بود و در اثر فشار مردم به چپ و راست میرفت...
ویلیام سولیوان: «در این روزها من مرتباً با بختیار دیدار میکردم و با شگفتی حرفهای او را درباره امکان سرکوبی انقلاب با استفاده از نیروی نظامی محدود میشنیدم. خوشبینی و اطمینان او به موفقیتش مضحک به نظر میرسید. ظاهراً برژینسکی و همفکران او هم که با هایزر در تماس بودند، همین اطمینان را داشتند. آنها بیهوده تصور میکردند که نیروهای مسلح ایران با چهارصد هزار نفر به راحتی میتواند با مردمی غیرمسلح که بهوسیله عدهای ملا هدایت میشوند مقابله کند و مشکلی در این راه پیش نخواهد آمد.»
ویژهنامه "روزهای خونین انقلاب" به بررسی قیامهای خونین مردم در استانها و شهرهای مختلف کشور در بازه زمانی دی ماه 1356 تا بهمن 1357 میپردازد. در این ویژهنامه گزارشهایی از «یکشنبه خونین مشهد» ، «چهارشنبه سیاه اهواز»، «پنجشنبه خونین ارومیه» و همچنین روایتهایی از قیامهای مردم در گلستان، کرمان، یزد، تبریز و سایر شهرها منتشر شده است. بازخوانی فاجعه هفده شهریور، سیزده آبان و هشت بهمن تهران نیز از دیگر موارد ویژهنامه "روزهای خونین انقلاب" است.
شاید یکى از عوامل تاریخگریزى و تاریخستیزى را بتوان در این نکته نیز جستوجوگر بود: آن گاه که تاریخ، خستهکننده و یکنواخت مىشود، تاریخپژوهى را ثمرهاى جز تکرارِ رخدادهایى روزمره نیست! بگذریم که چون سلطهگران و زورمداران بر تاریخپژوهى و تاریخنگارى سایه مىاندازند، چه خسارتهایی که به بار نمیآید. به تجربه دریافتهام، آن روز که دانشِ دروغشناسیـ با معیارهاى علمى و خردپذیرـ در خدمتِ تاریخپژوهى قرار گیرد، با شناختِ هر یک از کانونهاى دروغپردازى در تاریخ تمدن اسلامى، دریچهاى به روى ما گشوده مىشود؛ دریچهاى که روشنگرِ بسیارى از واقعیتهاى ناشناخته است. چنین است داستانِ تاریخ معاصر این سرزمین و هر سرزمینِ دیگر.
... دیروز در تهاجم نظامیان، در گوشهای از خیابان گیر میافتد و یک نظامی از فاصله چند متری به سمت او شلیک میکند و عکاس روزنامه فوقالذکر نیز درست در همین لحظه از این صحنه تصویربرداری مینماید... دهها دهان دیروز در خیابان سیمتری تهران با این فریاد به حادثهای که در شرف وقوع بود، فرمان توقف دادند: «نزن سرباز...»
در روزهاى آخر صداى رگبار تير و تفنگ هم به گوش مىرسيد و گاهى گفته مىشد كه تعدادى كشته و زخمى شدهاند. اصولا ساختمان ژاندارمرى روبروى دانشگاه، تبديل به سنگر مبارزه عليه انقلابيون شده بود. اين وضعيت تا زمان ورود امام به ايران در دوازدهم بهمن، ادامه داشت تا اينكه در اين روز به محض اطلاع از برنامه ورود امام، دانشگاه را ترك كرده، به فرودگاه رفتيم.
در بخشی از این حکم آمده: « آمار محکومان به اعدام از گروه محارب و مفسد اتحادیه کمونیستی ایران و شاخه سربداران جنگل از آنان در شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی مرکز به پیوست ایفاد میگردد، مقرر فرمائید که بیست و یکنفر از آنان در روز ششم بهمن ماه سال جاری 61/11/6 در شهر شهید پرور آمل طبق مقررات اعدام از نظر شرع یعنی با حضور صاحبان دماء شهدا و با استجازه از آنها به جهت احتمال حق قصاص، به جوخه اعدام سپرده شوند و حکم اعدام بقیه که هفت نفرند فعلاً به تعویق افتد...».
بختیار در مصاحبه با روزنامهی اطلاعات چنین اظهار کرد: «اگر امامخمینی باز گردد و جمهوری اسلامی خود را اعلام کند، من دو راه در پیش دارم: یا باید بمانم و خود را دولت قانونی بدانم که در این صورت خونریزی روی خواهد داد یا از کارم کنارهگیری کنم و به ارتش بگویم که دیگر جایی برای من نیست و شما از تعهدی که به دولت من داشتهاید آزادید».