روایت اسناد نشان میدهد که محدودیتهای اجتماعی گستردهای برای بانوان محجبه در جامعه ایجاد شد. ابلاغ ممنوعیت ورود زنان با حجاب به اماکن عمومی یکی از همین موارد بود. در سندی با امضای کفیل وزارت جنگ که موضوع مذکور اشاره دارد آمده است: «کفالت ستاد ارتش
اداره شهربانی تقاضا نموده چون از ورود خانمهای باحجاب به اماکن تفریحی از قبیل سینماها و تئاترها و کافهها و رستوران و غیره جلوگیری میشود...».
مردم مبارز شهر ری در روز 18 دی ماه ساعت 9 صبح در صحن حضرت عبدالعظیم (ع) گرد هم آمدند و پس از مقداری شعار دادن به سمت مرکز شهر حرکت نمودند. در پیشاپیش جمعیت که علمای شهر از جمله آیتالله محمد لالهزاری و شیخ عبدالرحیم کنی و... حضور داشتند. پس از عبور از بازار و خیابان حرم در حالی که تمام اصناف مغازههای خود را تعطیل نموده و صفوف راهپیمایان هر لحظه فشردهتر و انبوه جمعیت غیرقابل محاسبه بود پس از رسیدن راهپیمایان به میدان مرکزی شهر از ادامه حرکت آنها به سمت کلانتری توسط مامورین جلوگیری شد و سیر حرکت به سمت خیابان 24 متری زکریا ادامه پیدا نمود، اما هنوز کمتر از نیمی از راهپیمایان در خیابان 24 متری و نیمی دیگر آن در خیابان حرم بودند که تیراندازی عوامل رژیم شروع شد و عدهای از مردم زخمی و عدهای نیز شهید شدند.
کد خبر: ۶۵۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۰/۱۷
گذری بر خاطرات آیتالله مصباحیزدی از روزهای مبارزه
آیتالله محمدتقی مصباحیزدی از روحانیون مبارز و انقلابی دعوت حق را لبیک گفت. آن مرحوم در دوران نهضت اسلامی، ضمن مشاركت در تأسيس مدرسه حقاني، در بنيانگذاري مؤسسه در راه حق و راهاندازی نشریه انتقام فعال بود. بهعلاوه، تبلیغ مرجعیت امام خمینی، شرکت در جلسات سریِ روحانیون انقلابی، انتشار و توزیع اعلامیه علیه رژیم پهلوی و... بخشی از فعالیتهای مبارزاتی مرحوم آیتالله مصباحیزدی در دوران ستمشاهی است.
گزارش شهربانی: «به مناسبت فرارسیدن دهه فاطمیه، بر طبق دعوتی که از طرف یمانعلی خوشتبع از شیخ احمد ضیافتی کافی، شغل واعظ، به عمل آمده بود، واعظ نامبرده از تاریخ 8/ 4/ 52 الی 17/ 4/ 52 مدت ده روز، بعدازظهرها از ساعت 17 الی 18:30 در مسجد جامع نیشابور در امور مذهبی مبادرت به وعظ و سخنرانی نموده که همه روزه حدود هفت هشت هزار نفر از اهالی جهت استفاده از منبر واعظ مزبور در مسجد اجتماع مینمودند.»
امام خمينى خيلى اصرار کردند تا آقاى بروجردى به قم تشريف آوردند. آقاى بروجردى به قم تشريف آوردند و مشغول تدريس شدند... ظاهرا آقاى بروجردى به امام خمينى گفته بودند که «شما هم برويد، تدريس کنيد»، ولى امام خمينى فرموده بودند که «آقا، من از درس شما استفادههاى زيادى مىبرم و درس شما را ترک نمىکنم».
درجهداری مىگفت: «... اين ايام يک مانورى در خارک انجام مىشود که آمريکايىها با ارتش ما انجام مىدهند. در بندر خارک يک گروهبان آمريکايى، از يک ارتشبد ايرانى بالاتر است؛ وسايل و امکانات بيشترى دارد و ما در مقابل آنها ذليل هستيم.»
اعتصاب در صنعت نفت، رژیم شاه را کاملاً وحشتزده کرد. شاه در نطق 15 آبان خود گفت: موج اعتصابات موجب شده «تا چرخهای اقتصاد مملکت و زندگی روزمرهی مردم فلج شود و حتی جریان نفت که زندگی مملکت به آن بستگی دارد قطع گردد تا عبور و مرور روزانه و تأمین مایحتاج زندگی مردم تعطیل شود».
در گزارش شهربانی قم از تشییع پیکر شهید غفاری آمده است: محترماً مقام عالی را آگاه میسازیم در اجرای دستور جهت تفرق کردن تظاهرکنندگان در خیابان خاکفرج عدهای تظاهر کننده با شعار دادن ضد امنیتی «با خون خود آغشته شد / در کنج زندان کشته شد» و داد و فریاد نمودن از خیابان خاکفرج به طرف رودخانه و انتهای خیابان بهروز حرکت و مرتب شعار میدادند
سید علیاکبر پرورش از مبارزان اصفهان در دوران نهضت اسلامی بود که با سخنرانیهای عمیق و پرشور انقلابی شناخته میشد. وی در دهه چهل و پنجاه از معدود افراد اثرگذاری بود که دستگاه امنیتی رژیم پهلوی مراقبت و کنترل بسیار زیادی بر روی فعالیتها و اقدامات او داشت. سند زیر یکی از هزاران برگ سند مبارزاتی استاد پرورش است؛ جایی که او در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ماه 1357 در مسجد سید اصفهان از ضرورت ایستادگی مردم در برابر امریکا سخن میگوید.
میرمحمد صادقی میگوید: پس از دستگیری پرورش، شعار: «پرورش آزاد باید گردد» به ترجیعبند شعارهای راهپیماییهای اصفهان تبدیل شد. در این زمان، دکتر بهشتی با من تماس گرفت و گفت: «یک کاری کن که پرورش آزاد شود».
امیر سرتیپ دوم ستاد سعید پورداراب از فرماندهان ارتش در دوران دفاع مقدس بود که علاوه بر کارنامه درخشان نظامی و مبارزاتی، در طول حیات خود از طریق مرکز پژوهشهای دفاع مقدس نزاجا در همکاری با مرکز اسناد انقلاب اسلامی آثار درخوری را در حوزه دفاع مقدس به رشته تحریر درآورد.
گزارشگران ساواک، علی اکبر پرورش را «یکی از افراطیون مذهبی» میخواندند که «در سخنرانیهای متعدد خود بارها مطالب خلاف مصالح مملکتی عنوان کرده است.» به تعبیر این گزارشها پرورش «از طرفداران [امام] خمینی است که در کلیه سخنرانیهای خود در واحدهای آموزشی شدیدا از وی یاد میکند». او همچنین در سخنرانیهای خود در دروان پهلوی، اوضاع کشور را با زمان معاویه و یزید مقایسه میکرد و «شدیدا علیه رژیم مشروطه» مطالبی بیان مینمود.
غفوری فرد میگوید: در مراسم تشییع جنازه شهید نجاتاللهی، یک راهپیمایی بسیار عظیمی برگزار شد که از راهپیماییهای به یاد ماندنی آن دوران است. بعد از تیر خوردن نجاتاللهی، ابتدا ایشان را به بیمارستان آبان که نزدیک ساختمان وزارت علوم بود، بردند. وی در همانجا به شهادت رسید. بعد از آن برای رد گم کردن، جنازه ایشان را شبانه به بیمارستان امام خمینی بردند. چون رژیم به شدت نگران جنازهی ایشان بود، تمام اقدامات را برای جلوگیری از تشییع جنازه ایشان انجام داد. انتقال جنازه به بیمارستان امام خمینی، که از مرکز شهر دور بود، یکی از این اقدامات بود. در بیمارستان هم برای اینکه جنازه شناخته نشود، جسد را به یکی از کلاسهای بیمارستان برده و زیر صندلی مخفی کرده بودند، ولی افرادی آن را شناخته بودند.
آیتالله هاشمی شاهرودی میگوید: «به نظر من حضور امام در نجف فرصت بسيار خوبی بود... از آنجاییکه ایشان بهعنوان يک مرجع به نجف آمدند، فرصت بسيار خوبی بود برای اينکه ايشان تحولی در حوزه علميه کهنسال نجف ايجاد کنند و به جهت مقام شامخ مرجعيت و مقبوليت امام، اثرگذار هم بود.»